دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۰۳

Moviereview

نقد فيلم

خلاصه فيلم Joker (فيلم 2019)

۳ بازديد

طرح

 

خلاصه فيلم جوكر

در سال 1981 ، آرتور فلك دلقك مهماني و استندآپ كمدين با مادرش پني در شهر گاتهام زندگي مي كند. گاتهام سرشار از جرم و جنايت و بيكاري است و بسياري از مردم را از حق محروميت و فقير رها مي كند. آرتور از يك اختلال پزشكي رنج مي برد كه باعث مي شود در مواقع نامناسب بسته به خدمات اجتماعي براي دارو بخندد. پس از حمله گروهي از بزهكاران به آرتور در كوچه اي ، همكارش راندال براي محافظت اسلحه به او مي دهد. آرتور با همسايه خود ، مادر مجرد سوفي دوموند ، رابطه برقرار مي كند و او را به استندآپ روزمره خود در يك كلوپ شبانه دعوت مي كند.

اسلحه آرتور هنگام سرگرمي در بيمارستان كودكان ، از جيب او مي افتد. رندال دروغ مي گويد آرتور اسلحه را خودش خريده است و آرتور اخراج مي شود. در مترو ، هنوز در آرايش دلقك ، توسط سه تاجر مست Wayne Enterprises مورد ضرب و شتم قرار مي گيرد. وي قبل از تعقيب از قطار و اعدام او روي پله ها ، به دو دفاع شليك مي كند و نفر سوم را زخمي مي كند. اين قتل ها توسط توماس وين ، نامزد ميلياردر شهردار ، محكوم شده است ، و آنها كساني را كه حسود افراد موفق تر هستند را "دلقك" مي نامد. تظاهرات عليه ثروتمندان گاتهام آغاز مي شود ، و معترضين ماسك دلقك را در تصوير آرتور به دست مي گيرند. بودجه برنامه خدمات اجتماعي را قطع مي كند و آرتور را بدون داروهاي خود ترك مي كند.

سوفي در برنامه استندآپ آرتور شركت مي كند ، كه ضعيف پيش مي رود. او غيرقابل كنترل مي خندد و در ارائه جوك هاي خود مشكل دارد. بت آرتور ، مجري برنامه گفتگوي محبوب موري فرانكلين ، با نشان دادن كليپ هايي از روال كمدي در برنامه خود ، آرتور را مسخره مي كند. آرتور نامه اي را كه پني به توماس نوشت ، ادعا مي كند كه او پسر نامشروع توماس است ، رهگيري مي كند و مادر خود را به دليل پنهان كردن حقيقت ، مورد تهاجم قرار مي دهد. آرتور به وين مانور مي رود ، در آنجا با پسر كوچك توماس ، بروس آشنا مي شود ، اما پس از درگيري با ساقي خانواده ، آلفرد پني ورث ، فرار مي كند. به دنبال بازديد دو كارآگاه اداره پليس شهر گاتهام كه در مورد دخالت آرتور در قتل هاي قطار تحقيق مي كردند ، پني دچار سكته مغزي شد و در بيمارستان بستري شد.

آرتور يواشكي وارد يك اتفاق خصوصي مي شود و با توماس روبرو مي شود و به او مي گويد پني متوهم است و مادر بيولوژيكي او نيست. در تكذيب ، آرتور به بيمارستان دولتي Arkham مراجعه مي كند و پرونده پرونده پني را مي دزد. در اين پرونده آمده است كه پني آرتور را به عنوان كودك به فرزند خواندگي پذيرفت و به دوست پسر بد دهن خود اجازه داد كه به هر دو آسيب برساند. با اين حال ، پني ادعا مي كند كه توماس از نفوذ خود براي ساختن فرزندخواندگي استفاده كرد تا رابطه آنها را مخفي كند. آرتور كه مضطرب است ، به خانه برمي گردد و بي خبر وارد آپارتمان سوفي مي شود. سوفي با ترس ، به او مي گويد كه برود. روابط آنها صرفاً حاصل تصورات آرتور بود. روز بعد ، آرتور پني را در بيمارستان مي كشد.

طرح

در سال 1981 ، آرتور فلك دلقك مهماني و استندآپ كمدين با مادرش پني در شهر گاتهام زندگي مي كند. گاتهام سرشار از جرم و جنايت و بيكاري است و بسياري از مردم را از حق محروميت و فقير رها مي كند. آرتور از يك اختلال پزشكي رنج مي برد كه باعث مي شود در مواقع نامناسب بسته به خدمات اجتماعي براي دارو بخندد. پس از حمله گروهي از بزهكاران به آرتور در كوچه اي ، همكارش راندال براي محافظت اسلحه به او مي دهد. آرتور با همسايه خود ، مادر مجرد سوفي دوموند ، رابطه برقرار مي كند و او را به استندآپ روزمره خود در يك كلوپ شبانه دعوت مي كند.

اسلحه آرتور هنگام سرگرمي در بيمارستان كودكان ، از جيب او مي افتد. رندال دروغ مي گويد آرتور اسلحه را خودش خريده است و آرتور اخراج مي شود. در مترو ، هنوز در آرايش دلقك ، توسط سه تاجر مست Wayne Enterprises مورد ضرب و شتم قرار مي گيرد. وي قبل از تعقيب از قطار و اعدام او روي پله ها ، به دو دفاع شليك مي كند و نفر سوم را زخمي مي كند. اين قتل ها توسط توماس وين ، نامزد ميلياردر شهردار ، محكوم شده است ، و آنها كساني را كه حسود افراد موفق تر هستند را "دلقك" مي نامد. تظاهرات عليه ثروتمندان گاتهام آغاز مي شود ، و معترضين ماسك دلقك را در تصوير آرتور به دست مي گيرند. بودجه برنامه خدمات اجتماعي را قطع مي كند و آرتور را بدون داروهاي خود ترك مي كند.

سوفي در برنامه استندآپ آرتور شركت مي كند ، كه ضعيف پيش مي رود. او غيرقابل كنترل مي خندد و در ارائه جوك هاي خود مشكل دارد. بت آرتور ، مجري برنامه گفتگوي محبوب موري فرانكلين ، با نشان دادن كليپ هايي از روال كمدي در برنامه خود ، آرتور را مسخره مي كند. آرتور نامه اي را كه پني به توماس نوشت ، ادعا مي كند كه او پسر نامشروع توماس است ، رهگيري مي كند و مادر خود را به دليل پنهان كردن حقيقت ، مورد تهاجم قرار مي دهد. آرتور به وين مانور مي رود ، در آنجا با پسر كوچك توماس ، بروس آشنا مي شود ، اما پس از درگيري با ساقي خانواده ، آلفرد پني ورث ، فرار مي كند. به دنبال بازديد دو كارآگاه اداره پليس شهر گاتهام كه در مورد دخالت آرتور در قتل هاي قطار تحقيق مي كردند ، پني دچار سكته مغزي شد و در بيمارستان بستري شد.

آرتور يواشكي وارد يك اتفاق خصوصي مي شود و با توماس روبرو مي شود و به او مي گويد پني متوهم است و مادر بيولوژيكي او نيست. در تكذيب ، آرتور به بيمارستان دولتي Arkham مراجعه مي كند و پرونده پرونده پني را مي دزد. در اين پرونده آمده است كه پني آرتور را به عنوان كودك به فرزند خواندگي پذيرفت و به دوست پسر بد دهن خود اجازه داد كه به هر دو آسيب برساند. با اين حال ، پني ادعا مي كند كه توماس از نفوذ خود براي ساختن فرزندخواندگي استفاده كرد تا رابطه آنها را مخفي كند. آرتور كه مضطرب است ، به خانه برمي گردد و بي خبر وارد آپارتمان سوفي مي شود. سوفي با ترس ، به او مي گويد كه برود. روابط آنها صرفاً حاصل تصورات آرتور بود. روز بعد ، آرتور پني را در بيمارستان مي كشد.

قالب

    خواكين ققنوس در نقش آرتور فلك / جوكر: يك دلقك بيمار رواني ، فقير و كمدين استندآپ كه جامعه مورد بي توجهي قرار مي دهد [9] ، كه سابقه سو abuse استفاده باعث مي شود او به يك جنايتكار نيهيليست تبديل شود. [10] ققنوس علاقه مند به "مطالعه شخصيت" با بودجه كم از يك شخصيت كميك بود ، و گفت كه فيلم "احساس مي كند منحصر به فرد است ، از جهاتي دنياي خاص خودش است و شايد [...] شايد هم همين باشد. اين بيشتر شما را مي ترساند. "[11] ققنوس در آماده سازي 52 پوند (24 كيلوگرم) وزن كم كرد [12] [13] و خنده خود را بر اساس" فيلم هايي از افرادي كه از خنده هاي آسيب شناختي رنج مي برند "بنا نهاد. [14] او همچنين به دنبال به تصوير كشيدن بود شخصيتي كه مخاطبان نمي توانند با او همذات پنداري كنند و براي الهام بخشيدن به بازيگران قبلي جوكر نگاه نمي كردند. در عوض ، او كتابي در مورد ترورهاي سياسي خواند تا بتواند قاتلان و انگيزه ها را درك كند. [10] كارگردان تاد فيليپس گفت كه او عمدا اين ابهام را در مورد اينكه آيا آرتور به جوكر واقعي همانطور كه در داستانهاي سنتي بتمن ديده مي شود تبديل مي شود يا شخصيت جداگانه اي را القا مي كند ، ابهام گذاشت ، [15] اگرچه ققنوس معتقد است كه آرتور سابق است.
    رابرت دنيرو در نقش موري فرانكلين: [17] مجري برنامه گفتگوي شو كه در سقوط آرتور نقش دارد. [18] دنيرو گفت كه نقش او در جوكر اداي احترام به شخصيت او از "پادشاه كمدي" (1983) ، روپرت پوپكين است كه يك كمدين است كه با يك مجري برنامه گفتگوي نشان مي دهد. [17]
    زازي بيتز در نقش سوفي دوموند: [19] مادري مجرد بدبين و "علاقه عشق" آرتور. [19] [20] بيتز ، يك "طرفدار بزرگ" ققنوس ، گفت كه همبازي شدن با او "يك افتخار" است ، [21] و او چيزهاي زيادي را در كار با او در صحنه بازي آموخت. [22]
    فرانسيس كانروي در نقش پني فلك: مادر روحي و جسمي بيمار آرتور ، [23] كه قبلاً براي توماس وين كار مي كرد. [24] هانا گروس يك پني جوان را به تصوير مي كشد. [25]
    برت كالن در نقش توماس وين: يك ميلياردر نامزد شهردار گاتهام. [26] برخلاف كميك ها ، توماس در ريشه جوكر نقش دارد و كمتر از تجسم هاي سنتي دلسوز است. [27] در ابتدا آلك بالدوين براي اين نقش انتخاب شد اما به دليل درگيري هاي برنامه ريزي شده انصراف داد. [28] [29] كري لوئيز پوترولو مارتا ، همسر توماس را به تصوير مي كشد ، گرچه اين شخصيت هيچ خطي ندارد و نه با نام از او ياد مي شود. [30] داگلاس هاج در نقش آلفرد پني ورث ، ساقي و سرايدار خانواده وين ، بازي مي كند [31] و دانته پريرا-اولسون در نقش بروس وين ، پسر توماس ، كه از بزرگسالي دشمن بتمن دشمن جوكر مي شود ، عمل مي كند. [32] [33]

اعضاي ديگر بازيگران عبارتند از: گلن فلشلر و لي گيل در نقش راندال و گري ، همكاران دلقك آرتور ؛ [34] [35] بيل كمپ و شي ويگام در نقش كارآگاهان گارتي و بورك در اداره پليس شهر گاتهام ؛ [36] مارك مارون در نقش ژن اوفلند ، تهيه كننده نمايش فرانكلين ؛ [37] [38] جاش پائيس در نقش هويت وان ، نماينده آرتور ؛ [34] [39] برايان تيري هنري به عنوان كارمند در بيمارستان دولتي آركام ؛ [40] بن ورهيت ، مايكل بنز ، و كارل لوندستد به عنوان بانكداران آرتور را مورد آزار و اذيت قرار مي دهند ؛ [41] گري گلمن به عنوان يك كمدين ؛ [42] و برايان كالن به عنوان خاوير ، همكار آرتور. [43] جاستين تروكس در نقش ايتان چيس ، مهمان مشهور در برنامه فرانكلين ، يك بازيگر مشهور اعتبار ندارد.

بررسي جوكر - نااميد كننده ترين فيلم سال

۴ بازديد

چرا آنقدر جدي؟ فيلم تند فيليپس با شكوه اما كم عمق ريشه هاي فوق العاده ريشه اي با اجراي قدرتمند خواكين ققنوس اجرا مي شود اما با جزئيات واقع گرايانه و مواد خسته كننده وزن مي شود

جوكر

بزرگترين نااميدي سال فرا رسيده است. اين فيلم با اهميت بسيار عجيب و غريب شخصي از تب لاله هاي فصل جوايز جشنواره به عنوان چرخشي مجلل در يك مارك تاسيس شده فرهنگ پاپ ظاهر مي شود. سال گذشته نسخه رسمي Luca Guadagnino از Suspiria را داشتيم و اكنون اين Joker است ، از كارگردان و نويسنده همكار تاد فيليپس: اسطوره اي جديد براي مشهورترين حريف ابرشرق بتمن.

خواكين ققنوس مدتي در اوايل دهه 1980 در نقش آرتور فلك ، يك بازنده رنجور و تنها در شهر گاتهام بازي مي كند. آرتور سابقاً در يك بيمارستان روانپزشكي بستري است اما اكنون اجازه دارد با مادر پيرش ، پني (فرانسيس كانروي) در آپارتمان نامفهوم خود زندگي كند. آرتور بيچاره يك بيماري عصبي دارد و اين بدان معناست كه ممكن است در لحظات نامناسب خنده هاي مضحك را شكست دهد. او به همسايه مادر تنها خود سوفي (Zazie Beetz) فشار مي آورد و كاج مي كشد تا يك موراين فرانكلين (رابرت دنيرو) مجري تلويزيون پنير كمدين ، ​​قهرمان پرست باشد. اما او فقط مي تواند به عنوان دلقك در آرايش پوزخند و كفش هاي انگشت انگشتي كه در حال چرخاندن يك بنر تبليغاتي خارج از فروشگاه است ، شغل پيدا كند ، جايي كه توسط اراذل و اوباش جوان كه از آنجا عبور مي كنند مورد آزار و اذيت قرار گرفته و مورد ضرب و شتم قرار مي گيرد. يك روز ، پس از تحمل تحقير و نااميدي ، آرتور اسلحه به دست مي گيرد و متوجه مي شود كه استعداد او براي كمدي نيست بلكه براي خشونت است.

فيليپس قبلاً فيلمي را با حضور شخصيتي درخشان و خنده دار با مشكلات يادگيري كارگرداني كرده است: آلن در The Hangover با بازي Zach Galifianakis ، شخصيت ناكارآمد عجيب و غريب كه اسم "retard" را اشتباه تلفظ مي كند. من تعجب مي كنم كه جوكر با برتري گاليفياناكيس چگونه خواهد بود. خوب ، انتخاب بازيگران ققنوس به وضوح نشان مي دهد كه جوكر چقدر سكسي است.

يك طراحي عالي توسط مارك فريدبرگ ، چندين تصوير منظره منظره شهري توسط لارنس شر فيلمبردار و يك بازي قوي توسط ققنوس وجود دارد ، اگرچه بهترين نيست - اين به خوبي ظاهر او در Paul Master Anderson نيست. اين فيلم توجه شما را به خود جلب مي كند تا اينكه حمام خونين انتقام وحشتناك جوكر در مترو در اوايل سال ، كه شايد هدف آن تكرار تيراندازي مشهور برنهارد گوتز در سال 1984 بود - هرچند فيليپس با احتياط آن را يك حمله غير نژادپرستانه مي داند. بعد از اين ، فيلم با مطالب خسته كننده و اجباري در مورد تحريك جنبش ضد سرمايه داري ، ضد ثروتمند با معترضاني كه لباس دلقك پوشيده اند ، علاقه شما را از دست مي دهد. حرفه جنايي و قاتل زنجيره اي خود جوكر كاملا گيج كننده است.
تبليغات

اين فيلم اشاره اي به فيلم هاي مربوط به دوران درام دارد ، مانند فيلم هاي آرزوي مرگ ، اتصال فرانسوي و شايد حتي جنگ ستارگان ، اما بديهي است كه اين يك اداي احترام سخت و بي هدف به كلاسيك Scorsese / De Niro The King of Comedy با كمي راننده تاكسي ، به اين معني كه در لحظات مختلف كمي شبيه به پادشاه كمدي و راننده تاكسي است ، فقط به اين خوبي نيست.

اين ارتباط با انتخاب بازيگر نقش خود شخص دنيرو مشخص شده است ، اما با اين وجود اين كار غيرمستقيم و بي عيب است ، به ويژه در مقايسه با Lynne Ramsey’s You Were Never Really Here ، همچنين ققنوس را به عنوان يك تنهايي كه با مادرش زندگي مي كند بازي مي كند و اين ارتباط را با مهارت بيشتري مديريت مي كند.

ايده كامل دلقك بدخيم بايد بسيار مرتبط باشد. ما در دوره اي از ترولينگ ، تمايلات و زورگويي هاي اينترنتي زندگي مي كنيم. (ميلو ياننوپولوس با بدشانسي خود را در "بيوگرافي توييتر" خود كه اكنون لغو شده است "فوق العاده" توصيف كرد.) درگير شدن با همه اينها هيچ مشكلي وجود ندارد و همه چيز درست است - و رديف "كپي برداري" يك شاه ماهي قرمز است. اما ، شايد به دليل اينكه دراماتيك كردن پرخاشگري آنلاين دشوار است ، فيليپس به طور قابل ملاحظه اي مي خواست فيلم او در عصر قبل از وب تنظيم شود. با اين وجود او يك فيلم شبه يوتيوب غيرمترقبه را در داستان خود تقلب مي كند ، وقتي ويديويي از تلاش فاجعه بار آرتور در استندآپ كمدي به گونه اي ظاهر مي شود. (من تعجب مي كنم كه آيا پيش نويس اوليه اي از فيلمنامه كه با معاصر تنظيم شده باشد وجود نداشته است.)

اين پيدايش جوكر كاملاً بالغ و بي عاطفه است ، در مقايسه با مثلاً جك ناپير متقلب سطح پايين جك نيكلسون كه در يك تيمار شيميايي در تيم بتمن تيم برتون افتاده و او را به جوكر با پوست سفيد ، موهاي سبز و پوزخند ريكتوس تبديل مي كند. (ظاهر DC's Joker در اصل الهام گرفته از كنراد ويدت در كلاسيك صامت «مردي كه مي خندد» در سال 1928 بود ، مردي كه دشمنان سياسي پدرش چهره اش را به پوزخند تبديل كرده بودند.)
جوكر را فراموش كنيد: اين فيلمي است كه بايد درباره يك تنهايي افراطي ببينيد
ادامه مطلب

هيچ دليلي وجود ندارد كه جوكر با قدمت و جزئيات ققنوس به اندازه جوكر مرموز ، بي انگيزه و بي اساس هيت لجر در شواليه تاريكي قدرتمند نباشد. اما در بعضي از مراحل بايد دنياي كميك كتاب supervillaindom وارد شود ، و لجر از قدرت بيشتري برخوردار بود زيرا با اين همه جزئيات واقع گرايانه و عظمت كنايه آميز بيش از حد وزن نشده بود ، و او مجبور به حمل يك داستان كامل نشد. به تنهايي. اين جوكر فقط يك عمل در خود دارد: اولين اقدام. اين فيلم به نوعي موفق مي شود به شدت جدي و بسيار كم عمق باشد.
از آنجا كه شما اينجا هستيد ...

... يك لطف كوچك داريم كه بخواهيم. روزانه ميليون ها نفر براي دريافت اخبار با كيفيت به گاردين سرازير مي شوند. ما اعتقاد داريم همه مستحق دسترسي به اطلاعات واقعي و تجزيه و تحليل هايي هستند كه داراي اقتدار و صداقت است. به همين دليل ، برخلاف بسياري از افراد ديگر ، ما انتخاب كرديم: گزارش گاردين را براي همه باز نگه داريم ، صرف نظر از اينكه در كجا زندگي مي كنند و يا توانايي پرداخت هزينه هايشان را دارند.

ما به عنوان يك سازمان خبري آزاد و مستقل ، بدون ترس ، اقدامات افراد قدرت را تحقيق ، بازجويي و افشا مي كنيم. بدون هيچ سهامدار يا صاحب ميلياردر ، روزنامه نگاري ما فارغ از سوگيري سياسي و تجاري است - اين ما را متفاوت مي كند. ما مي توانيم به مظلوم و غفلت شده صدايي بدهيم و با كساني كه خواستار آينده اي عادلانه تر هستند همبستگي داشته باشيم. با كمك شما مي توانيم تغييري ايجاد كنيم.

ما مصمم هستيم روزنامه نگاري ارائه دهيم كه به هر يك از ما كمك كند جهان را بهتر درك كنيم ، و اقداماتي را انجام دهيم كه چالش ، اتحاد و تحريك تغيير - در مواقع بحراني و فراتر از آن را ايجاد كنيم. كار ما بدون خوانندگان ما ، كه اكنون از 180 كشور در سراسر جهان از كار ما پشتيباني مي كنند ، امكان پذير نخواهد بود.

فيلم هاي بتمن طبق نظر منتقدين رتبه بندي شده اند

۶ بازديد

در طول سال ها ده ها نسخه از The Caped Crusader منتشر شده است كه آخرين نسخه آن The LEGO Batman Movie است.

براي جشن گرفتن ، نحوه جمع بندي منتقدان از هر فيلم پس از آدام وست بتمن را جمع بندي كرده ايم ، اولين فيلم بتمن ساخته تيم برتون است.

اول اينكه چگونه نمرات را محاسبه كرديم؟ به طور خلاصه ، ما نمرات جمع آوري شده از دو پايگاه داده بزرگ فيلم در جهان - Rotten Tomatoes و Metacritic - را با هم جمع كرديم و به دو تقسيم كرديم.

بديهي است كه در هنگام انتشار هر فيلم شرايط آب و هوايي متفاوت بود (به عنوان مثال ، شواليه تاريكي برمي خيزد اغلب ضعيف تر از بتمن آغاز مي شود اما در آن زمان به دليل بازگشت از شواليه تاريكي تماشايي رتبه بالاتري داشت) اما نتايج جالب هيچ كم

9. Batman & Robin - 19.5
در حال بارگيري ويدئو

جاي تعجب نيست كه جرج كلوني Batnippled با كمترين ميزان مواجه مي شود. علي رغم بازيگران تمام ستاره ، از جمله اوما تورمن ، آرنولد شوارتزنگر و كريس اودانل ، اين فيلم آشفته بود. با نگاهي به گذشته ، بتمن و رابين لحظاتي كاملاً خنده دار دارند ، حتي اگر به دلايل اشتباه باشد.

8. Batman v Superman: Dawn of Justice - 35.

برخلاف Batman & Robin ، بتمن عليه سوپرمن نمي تواند ظاهر بسيار بد و خوب خود را به نمايش بگذارد ، در عوض به عنوان يك هيولاي ناهماهنگ ظاهر مي شود كه (همراه با جوخه خودكشي) بينندگان جهان DC را به شدت خشمگين مي كند. با كمال تعجب ، شواليه تاريكي بن افلك در واقع يكي از نكات جالب توجه در اين فيلم بود علي رغم اينكه طرفداران معتقد بودند او گزينه انتخابي بدي است. هنوز اميد به Batfleck وجود دارد.

7. Batman Forever - 45.5
در حال بارگيري ويدئو

وقتي تيم برتون و مايكل كيتون از فيلم هاي بتمن فاصله گرفتند ، بسياري نگران Forever - و به حق هم بودند. جيم كري ، تامي لي جونز ، نيكول كيدمن و وال كيلمر نتوانستند اين نسخه اغلب خسته كننده از قهرمان DC را نجات دهند.

6. بتمن (1989) - 70.5
خفاش در جنگ ... با خودش: مايكل كيتون در نقش بازيگر افسانه اي جنايتكار در "بتمن"
خفاش در جنگ ... با خودش: مايكل كيتون در نقش بازيگر افسانه اي جنايتكار در "بتمن"

فيلم بتمن كه باعث شد بروس وين به جاي يك شخصيت اكشن كمپي ، به يك قهرمان بزرگ تبديل شود ، اولين تلاش تيم برتون در ژانر ابرقهرمان بسيار حيرت انگيز بود. من به طور كامل در مورد آنچه كه فيلم هاي ابرقهرماني مدرن مي توانند از اين فيلم پرفروش درخشان ياد بگيرند نوشتم.

5. بتمن برمي گردد - 74
در حال بارگيري ويدئو

بارتون بار ديگر چشم انداز تماشايي و تاريكي را دنبال كرد ، گربه زن Michelle Pfeiffer يكي از برجسته ترين فيلم هاي فيلم بود. Batman و Batman Returns با هم يك دوتايي شگفت انگيز مي سازند و مايكل كيتون را به جاي يك بازيگر كمدي به عنوان يك قهرمان اكشن تقويت مي كنند.

4. بتمن آغاز مي كند - 77

اولين سه گانه كريستوفر نولان اغلب بهتر از شواليه تاريكي برمي خيزد اما به لطف ننگ در برابر فيلم هاي ابرقهرماني در آن زمان موفق به دريافت ستايش بالاتر نشد. از هر دو فيلم برتون بهتر است؟ بحث درهم است.

3. شواليه تاريكي برمي خيزد - 82.5
در حال بارگيري ويدئو

همانطور كه اشاره شد ، سومين فيلم بتمن نولان احتمالاً نبايد در ليست بالا باشد. با اين وجود ، به لطف سوار شدن موج انتقادي هيجان انگيز شواليه تاريكي ، منتقدان نسبت به Rises مهربان بودند ، حتي اگر لهجه تام هاردي به سختي منسجم بود.

2. فيلم LEGO Batman - 87

جديدترين نسخه ، LEGO Batman مورد انتقادات گسترده اي قرار گرفته است ، به لطف طنز آن. با كمك نمره بسيار مثبت Rotten Tomatoes از 91 ، اين علاقه مند به تماشاي شماره دو ، شكست دادن كلاسيك هاي مطلق. اينكه آيا تاريخ اينقدر مهربان خواهد بود ، بايد منتظر ماند.

1. شواليه تاريكي - 88

شواليه تاريكي در رتبه اول - و به همين سزاوار هم - قرار دارد. اين فيلم 2008 به ويژه به لطف چرخش حيرت انگيز برنده اسكار در نقش جوكر و برخي از فيلمبرداري هاي باورنكردني معيار بالايي براي فيلم هاي ابرقهرماني است. بدون شك اين واقعا بهترين فيلم ابرقهرماني در تمام دوران هاست.

بتمن

نقد فيلم ونوم

۳ بازديد

Venom يك فيلم ابرقهرماني آمريكايي 2018 است كه بر اساس شخصيت Marvel Comics با همين نام ساخته شده است ، توسط كلمبيا پيكچرز با همكاري مارول [5] و Tencent Pictures تهيه شده است. توزيع شده توسط سوني پيكچرز انتشار ، اين اولين فيلم در Sony Pictures Universe of Marvel Character است. به كارگرداني روبن فليشر از فيلمنامه جف پيننر ، اسكات روزنبرگ و كلي مارسل ، در نقش ميشل تام هاردي به عنوان ادي بروك / زهره ، در كنار ميشل ويليامز ، ريز احمد ، اسكات هاز و ريد اسكات بازي مي كند. در زهره ، روزنامه نگار براك پس از آنكه به يك سمبليوت بيگانه كه گونه هاي آن قصد حمله به زمين را دارد ، ابر قدرت ها را بدست مي آورد.

پس از ظاهر شدن Venom در Spider-Man 3 (2007) ، سوني سعي كرد بر اساس شخصيت ، فيلم اسپين آف را بسازد. كار در مارس 2016 بر روي نسخه جديدي آغاز شد كه يك دنياي مشترك جديد را با شخصيت هاي مارول شروع مي كند كه استوديوي آن داراي حقوق فيلم بود. سوني همچنين قصد داشت Venom را به اشتراك بگذارد دنياي Spider-Man: Homecoming (Homecoming: Homecoming) جهان سينمايي Marvel Cinematic Universe (2017) ، اما در نهايت اين فيلم را از Spider-Man فاصله گرفت. در ماه مارس سال 2017 ، روزنبرگ و پينكن قرار بود كه بنويسند ، با اينكه فليشر و هاردي در ماه مه اضافه شدند. فيلمبرداري از آن اكتبر تا ژانويه سال 2018 در آتلانتا ، شهر نيويورك و سان فرانسيسكو انجام شد. اين فيلم در ابتدا با الهام از كمدي كتاب هاي كوچك Venom: Lethal Protector (1993) و قوس داستاني "سياره سمبوتيك ها" (1995) ساخته شده است. Venom در 5 اكتبر 2018 در ايالات متحده منتشر شد. اين فيلم به طور كلي نقدهاي منفي را از طرف منتقدين به دليل فيلمنامه آن و عدم ارتباط با Spider-Man دريافت كرد ، اگرچه عملكرد هاردي تحسين برانگيز داشت. با اين حال ، اين فيلم با موفقيت در گيشه بود و با هفتاد و بالاتر از 856 ميليون دلار در سراسر جهان به هفتمين فيلم پرفروش سال 2018 تبديل شد و براي رونمايي اكتبر چندين ركورد باكس آفيس تنظيم كرد. يك دنباله ، Venom: Let There Be Carnage ، قرار است در 25 ژوئن 2021 منتشر شود.

در حالي كه كاوش در فضا براي دنياهاي جديد قابل سكونت ، يك كاوشگر متعلق به شركت مهندسي زيستي بنياد زندگي ، يك دنباله دار پوشيده از اشكال زندگي همزيستي را كشف مي كند. اين كاوشگر با چهار نمونه به زمين باز مي گردد ، اما يكي فرار مي كند و باعث سقوط كشتي در مالزي مي شود. بنياد زندگي سه نفر ديگر را بازيابي مي كند و آنها را به مركز تحقيقاتي خود در سانفرانسيسكو منتقل مي كند ، در آنجا كشف مي كند كه اين سمپوزي ها نمي توانند بدون ميزبان هاي اكسيژن تنفس زنده بمانند ، كه غالباً به طرز چشمگيري همزيستي را رد مي كنند. روزنامه نگار تحقيقاتي ، ادي بروك در مورد اين محاكمات انساني در يك سند طبقه بندي شده در اختيار نامزدش آن آن وايينگ ، وكيل مدافع تهيه پرونده براي بنياد زندگي مي خواند. بروك با كارلتون دريك مديرعامل بنياد زندگي در مورد محاكمات روبروست و منجر به از دست دادن كار و بري و وايينگ شغل هاي خود مي شود. در نتيجه ، وايينگ به روابط خود پايان مي دهد. شش ماه بعد ، آزمايش هاي همزيستي دريك به موفقيت نزديك تر است ، اگرچه يكي از سمبيوتي هاي وي به دليل بي دقتي درگذشت. بروك توسط دورا دامن ، يكي از دانشمندان دريك كه با روش هاي او مخالف است و مي خواهد او را افشا كند ، به او نزديك مي شود. او به جستجوي شواهد كمك مي كند تا بروك وارد مركز تحقيقاتي شود و او مي آموزد كه يكي از مباحث آزمايشي از وي ، يك زن بي خانمان به نام ماريا است. براك تلاش مي كند تا ماريا را نجات دهد ، اما سمبيوتي كه او را انتقال مي دهد بدون اينكه متوجه شود ، او را به بدنش منتقل مي كند ، او را مرده مي كند. بروك فرار مي كند و به زودي نمايش علائم عجيب و غريب آغاز مي شود. او براي كمك به وايينگ مي رسد ، و دوست پسر جديدش ، دكتر دن لوئيس ، نماد مورد معاينه Brock را كشف مي كند. دريك دامن دامن را در معرض باقيمانده اسير قرار داده و هر دو را كشته است. اين همزيست را درون Brock به عنوان تنها نمونه زنده مانده زنده مي گذارد. دريك مزدوران را براي بازيابي نمادين از بروك مي فرستد ، اما در اطراف بدن او به عنوان يك موجود هيولا ظاهر مي شود كه با مهاجمان مي جنگد. بعداً خود را با عنوان Brom به عنوان زهر معرفي مي كند و توضيح مي دهد كه اين دنباله دار در جستجوي سياره هايي است كه سمبوسي ها بتوانند ساكنين را در خود داشته و آنها را بخورند. Venom در صورت كمك به سمبليك ها در رسيدن به هدفشان ، از Brock (اشياء) كمك مي كند تا به او برسد و از ويژگي هاي فوق بشري كه اين سمبوئيت او را برمي انگيزد ، لذت ببرد. بروك براي اثبات جرايم دريك به محل كار قديمي خود مي رود ، اما توسط افسران SWAT محاصره شده و مجبور به تغيير جهت فرار مي شود. واي شاهد اين تغيير و تحول است و براك را به دفتر لوئيس برمي گرداند ، جايي كه توضيح مي دهند كه اين سمبوت به آرامي در حال اندام هاي داخلي براك است. بروك خاطرنشان مي كند كه اين نماد داراي دو نقطه ضعف است: صداهاي بلند و آتش سوزي. اگرچه Venom ادعا مي كند كه مي توان از آسيب اندام جلوگيري كرد ، وايينگ از ماشين MRI براي كمك به براك از همزيستي استفاده مي كند. سپس بروك توسط مردان دريك اسير مي شود.

در همين حال ، نماد چهارم ، Riot ، با مالش از بدن به بدن ، از مالزي به سان فرانسيسكو راه مي يابد. اين در حالي است كه با دريك پيوند دارد كه موافقت مي كند Riot را در يك كاوشگر فضايي بنياد زندگي بگذارد تا بقيه نمادها را جمع كند و آنها را به زمين بياورد. واي با اكراه با زهر پيوند برقرار مي كند تا بتواند براك را آزاد كند. وقتي باراك و زهره دوباره به هم پيوند مي خورند ، دومي اظهار مي كند كه وي از طريق تعامل با Brock متقاعد شده است كه از زمين در برابر نوع خود كمك كند و اين زوج تلاش مي كنند تا با كمك وايينگ ، ريوت و دريك را متوقف كنند. زهره به هنگام خاموش شدن به كاوشگر آسيب مي رساند و باعث انفجار آن و كشته شدن Riot و Drake مي شود. وايينگ معتقد است كه بعد از اين اتفاق ديگر بروك ديگر به زهر پيوند نمي خورد و زهره نيز در اثر انفجار درگذشت. با اين حال ، اين زوج به طور پنهاني پيوند خورده و براي محافظت از سانفرانسيسكو با كشتن مجرمان آماده مي شوند. بروك همچنين به روزنامه نگاري باز مي گردد ، و در يك صحنه اعتبار متوسط ​​، او را به مصاحبه با قاتل سريالي زنداني كلتوس كسدي ، كه هنگام فرار وعده "قتل عام" مي دهد ، دعوت مي شود.

فيلم ترسناك آنابل 2014

۱۱ بازديد

آنابل يك فيلم ترسناك ماوراء طبيعي آمريكايي در سال 2014 به كارگرداني جان آر لئونتي است كه توسط گري داورمن نوشته شده و توسط پيتر صفران و جيمز وان تهيه شده است. اين يك prequel براي The Conjuring سال 2013 است و دومين قسط در حق راي دادن به دنياي Conjuring Universe. اين فيلم با الهام از داستاني از عروسك به نام Annabelle ساخته شده توسط اد و لورن وارن بود.  اين فيلم Annabelle Wallis ، Ward Horton و Alfre Woodard را بازي مي كند.

فيلم ترسناك آنابل 2014

چندي پيش با تمركز روي خاستگاه عروسك Annabelle كه در The Conjuring معرفي شد ، اندكي پس از انتشار The Conjuring اعلام شد ، عمدتاً به دليل موفقيت در گيشه در سراسر جهان و استقبال مثبت نسبت به تصوير عروسك. عكاسي اصلي از ژانويه سال 2014 در لس آنجلس آغاز شد. Annabelle در تئاتر TCL چيني در لس آنجلس در 29 سپتامبر 2014 ، به نمايش درآمده و به طور تئاتر در تاريخ 3 اكتبر 2014 توسط ايالات متحده وارنر برادرز تصاوير و سينما New Line سينما منتشر شد. [5] آنابل به طور كلي نقدهاي منفي از منتقدان دريافت كرد ، بسياري از آنها فيلم را نسبت به سلف خود پايين تر دانستند اما موفقيت در گيشه بود و بيش از 257 ميليون دلار در مقابل 6.5 ميليون دلار بودجه توليد خود بدست آورد. پيش نمايش با عنوان Annabelle: Creation در 11 آگوست 2017 منتشر شد. دنباله اي با عنوان Annabelle Comes Home در تاريخ 26 ژوئن 2019 منتشر شد.

در سانتا مونيكا ، كاليفرنيا ، پزشك جان فرم ، همسر انتظار خود ميا را با عروسك چيني پرتقال پرتقالي به عنوان هديه اي براي اولين فرزندشان قرار مي دهد تا در مجموعه عروسك ها در مهد كودك دخترشان قرار بگيرد. در آن شب ، زوج از صداي صداي همسايگان در كنار خود ، هيگينز ، كه در هنگام حمله به خانه به قتل مي رسد ، ناراحت هستند. در حالي كه ميا با پليس تماس مي گيرد ، او و جان توسط قاتل هاي هيگينز مورد حمله قرار مي گيرند. پليس در حالي كه قاتل زن خود را با بريدن گلوي خود در مهد كودك هنگام نگه داشتن عروسك پرسلن ، خودكشي مي كند ، وارد يك قاتل ، يك مرد مي شود. گزارش هاي خبري متجاوزان را به عنوان دختر فراري هيگينز ، آنابل و دوست پسر ناشناس وي ، هر دو عضو يك فرقه معرفي مي كند. در روزهاي بعد از حمله ، مجموعه اي از فعاليت هاي ماوراء الطبيعه در اطراف محل اقامت فرم ها اتفاق مي افتد. پس از آن ، ميا دختر بچه اي سالم به دنيا مي آورد. او و جان فرزند خود را لي نامگذاري مي كنند. خانواده آپارتماني را در پاسادنا اجاره مي دهند و پس از پيدا كردن عروسك كه جان از زمان حمله قبلي آنابل در يكي از جعبه هاي آنها كنار گذاشته بود ، مجموعه ديگري از وقايع ماوراء الطبيعه ، ميا و دخترش را گرفتار مي كند. شب بعد ميا با حضور بدخواهانه در آپارتمانش مورد تعقيب قرار مي گيرد. او معتقد است كه اين روح پس از مواجهه با چهره اي مبهم در زيرزمين ساختمان ، شبح آنابل است كه قبل از فرار شروع به تعقيب خود مي كند. ميا با كارآگاه كلاركين تماس مي گيرد تا اطلاعاتي راجع به آنابل و فرقه گرايان جمع كند و مي آموزد كه اين فرقه قصد احضار موجودات ماوراء طبيعي را دارد. ميا با كمك كتابفروش و مستاجر اويل ، مي فهمد كه اين فرقه شيطان پرستش را انجام مي داد ، كه يك ديو را كه بعد از انتقال به آپارتمان خود به دنبال خانواده بودند ، احضار كرد تا ادعاي روح كند. پس از بازگشت به خانه ، ميا و لي مورد حمله شياطين قرار مي گيرند كه ضمن دستكاري عروسك ، خود را نشان مي دهد. ميا و جان با كليساي خود ، پدر پرز تماس مي گيرند ، كه به آنها اطلاع مي دهد كه شياطين بعضي اوقات خود را به عنوان يك مزيت براي تحقق اهداف خود به اشياء بي جان متصل مي كنند و يك روح انساني بايد براي يك هدف ارائه شود. بدون هيچ اميدي به بيرون كشيدن شياطين عروسك ، پدر پرز تصميم مي گيرد آن را بردارد تا از وارنز براي تحقيقات كمك بخواهد. اما قبل از اينكه بتواند وارد كليسا شود ، ديو كه روح آنابل را جعل مي كند به او حمله مي كند و عروسك را مي گيرد.

كشيش در روز بعد در بيمارستان بستري است و وقتي جان او را بررسي مي كند ، پدر پرز به دومي هشدار مي دهد كه پس از احساس حضور قدرتمند خود ، هدف واقعي ديو ادعا روح ميا است. در آن شب ، در حالي كه اويل در حال بازديد از ميا است ، شياطين با استفاده از شكل جسمي پدر پرز براي دزدكي به داخل آپارتمان و لي را براي روح مادر خود ربوده است. براي صرفه جويي در دختر خود ، ميا تلاش مي كند با عروسك از پنجره بيرون بيايد اما جان به موقع به همراه اويل مي آيد تا او را متوقف كند. اويل تصميم مي گيرد در عوض به عنوان كفاره بخاطر ايجاد يك تصادف رانندگي كه منجر به فوت دخترش روبي سال ها قبل شد ، جان خود را در محل ميا بگيرد. با پيوستن به فرم ها ، ديو و عروسك ناپديد مي شوند ، در حالي كه لي با خيال راحت داخل گهواره خود است. شش ماه بعد ، اين عروسك توسط يك مادر خريداري مي شود و به عنوان هديه اي براي دخترش دبي ، يكي از دانشجويان پرستاري از مقدمه فيلم اول ، از يك فروشگاه عتيقه فروشي خريداري مي شود.............

نقد فيلم پسران بد

۳ بازديد

Bad Boys يك فيلم كمدي اكشن آمريكايي در سال 1995 به كارگرداني مايكل بي ، در اولين كارگرداني كارگرداني وي است كه توسط دون سيمپسون و جري بروكهايمر تهيه شده است و با بازي در نقش مارتين لارنس و ويل اسميت به عنوان دو كارآگاه مواد مخدر ميامي ، ماركوس برنت و مايك لودري. با وجود بررسي هاي مختلط ، Bad Boys از نظر تجاري موفقيت آميز بود و پيروي از فرقه را بدست آورد. اين مجموعه فيلم Bad Boys را تشكيل داد ، كه شامل دو دنباله ، Bad Boys II (2003) و Bad Boys for Life (2020) است.

دوستان مادام العمر ماركوس بورنت (مارتين لارنس) و مايك لولري (ويل اسميت) كارآگاهان ميامي هستند كه در تحقيق از 100 ميليون دلار هروئين كشف شده مافيايي ، كه از يك طاق پليس امن سرقت شده است ، تحقيق مي كنند. امور داخلي گمان مي كند كه اين يك كار داخلي بوده است و تهديد مي كند كه كل بخش را تعطيل خواهد كرد مگر اينكه آنها طي مدت پنج روز داروها را بازيابي كنند. مايك از يكي از آگاهان و دوست دختر سابق ماكسين "مكس" لوگان (كارن الكساندر) مي خواهد تا به دنبال افرادي باشد كه تازه ثروتمند باشند و به همين دليل مشكوك هستند. او خودش و بهترين دوستش جولي مت (Téa Leoni) مي شود كه توسط ادي Dominguez (امانوئل Xuereb) ، پليس سابق كج استخدام شد. اين مهماني به زودي توسط رئيس داروي فرانسوي Dominguez ، Fouchet (Tchéky Karyo) و hechchmen هاي او Casper ، Ferguson و نوح قطع مي شود. دومينگوز و مكس كشته مي شوند ، در حالي كه جولي موفق به فرار مي شود. جولي با صداقت از ايستگاه پليس تماس مي گيرد ، جولي اصرار دارد كه فقط با مايك كه دور است صحبت كند. كاپيتان كونراد هوارد (جو پانتوليانو) با دانستن اينكه هرگز با مايك ملاقات نكرد ، ماركوس را مجبور به جعل هويت مايك براي صحبت با او كرد. در آپارتمان او ، ماركوس و جولي توسط بعضي از .... هاي فوشت مورد حمله قرار مي گيرند كه يكي از آنها ماركوس را به قتل مي رساند. هنگامي كه آنها با مايك ازدواج مي كنند ، ماركوس و مايك مجبور به دفاع از يكديگر مي شوند ، زيرا مايك در اقامتگاه برنت زندگي مي كند در حالي كه ماركوس با جولي در آپارتمان مايك اقامت دارد. اين دو براي ادامه حضورش در حضور جولي تلاش مي كنند و او به سرعت شروع به ظن حقيقت مي كند. جولي با نگاهي به عكس هاي عظيم ، نوح را به عنوان يكي از مبهم ها معرفي مي كند. اين سه نفر به باشگاه جهنم ، يكي از پاتوق هاي شناخته شده نوح مي روند. ماركوس پس از مشاهده ، در هنگام درگيري در حمام ، ناخودآگاه كاسپر را مي كشد. جولي سعي مي كند فوش را بكشد اما ماركوس او را متوقف مي كند. در تعقيب اتومبيل ، مايك نو را مي كشد. اين سه نفر موفق به فرار مي شوند ، اما توسط يك هليكوپتر خبري در دوربين گرفتار مي شوند و گزارش بعدا توسط خانواده ماركوس مشاهده مي شود ، كه به آنها گفته شد ماركوس به طور موقت به كليولند منتقل شده است.

مايك و ماركوس با خبرچين قديمي خود جوجو (مايكل ايمپريولي) آشنا مي شوند و در مورد مكان شيميداني كه داروهاي دزديده شده را مي خرد آشنا مي شوند. اين سه نفر به آپارتمان مايك باز مي گردند ، جايي كه همسر ماركوس ترزا با آنها در تماس است و اين ظن جولي را تأييد مي كند كه آنها از يكديگر جعل كرده اند. باند فوشه جولي را نشان مي دهد و آدم ربايي مي كند. اداره مايك و ماركوس توسط امور داخلي تعطيل است. علي رغم اينكه دوباره منصوب شد ، هوارد دستور را به تأخير مي اندازد و به مايك و ماركوس فرصت بيشتري مي دهد تا پرونده را حل كنند. آنها به پروفايل ديتابيس پليس خصوصي Dominguez دسترسي پيدا مي كنند و ياد مي گيرند كه وزير پليس Francine دوست دختر سابق Dominguez است كه پس از بدست آوردن عكس هاي برهنه از او توسط Fouchet مورد سرزنش قرار مي گيرد. ماركوس ، مايك و دو كارآگاه ديگر به نام هاي سانچز و روزي (نستور سرانو و جوليو اسكار مكوسو) به سمت فرودگاه اجرايي ميامي-اوپا لاكا حركت مي كنند. آنها پس از يك تيراندازي شديد ، بقيه جوجه هاي كوچك Fouchet ، از جمله كاسپر و فرگوسن را مي كشند و جولي را نجات مي دهند. آنها يك فوشه فراري را تعقيب مي كنند و ماشين وي را به سد بتوني سوق مي دهند. در حالي كه Fouchet سعي مي كند فرار كند ، مايك Fouchet را در پا شليك مي كند و او را با ضربات اسلحه دستگير مي كند. پس از يك مكالمه پرتنش با ماركوس ، فوش به طور ناگهاني اسلحه كشيد اما قبل از اينكه بتواند ماركوس را بكشد ، به قتل مي رسد كه توسط مايك به قتل رسيده است ، به قتل مي رسد. ماركوس خسته شده جولي را به همراه مايك ترك مي كند و به خانه مي رود ، مشتاقانه براي ديدار مجدد با همسرش.

نقد فيلم مرد عنكبوتي

۳ بازديد

Spider-Man فيلمي ابرقهرمان آمريكايي در سال 2002 است كه بر اساس شخصيت Marvel Comics با همين نام ساخته شده است. به كارگرداني سام رايمي از فيلمنامه ديويد كوپ ، اين اولين قسط در فيلم سه جانبه مرد عنكبوتي است و توبي مگواير را به عنوان شخصيت عنوان در كنار ويلم دافو ، كيرستن دانست ، جيمز فرانكو ، كليف رابرتسون و رزماري هريس بازي مي كند. اين فيلم روي نبوغ نوجوان دور افتاده پيتر پاركر است كه توانايي هاي ابرقهرماني مانند عنكبوت را پس از گاز گرفته شدن توسط يك عنكبوت تغيير يافته ژنتيكي ايجاد مي كند.

فيلم مرد عنكبوتي

پس از پيشرفت در اين فيلم كه تقريباً 25 سال به طول انجاميده است ، پس از آنكه گزينه هايي از Metro-Goldwyn-Mayer را در تمام اسكريپت هاي قبلي تهيه شده توسط Cannon Films ، Carolco و New Cannon به دست آورد ، مجوز اكران جهاني توسط كلمبيا پيكچرز در سال 1999 صادر شد. با استفاده از گزينه هاي خود فقط در دو عنصر از كسب چند فيلمنامه (فيلمنامه اي متفاوت توسط جيمز كامرون ، تد نيوزوم ، جان برانكاتو ، بارني كوهن و جوزف گلدمن ساخته شده است) ، سوني كوپپ را براي ايجاد يك فيلمنامه كاري (با اعتبار كامرون) نوشت. ، و كوپپ اعتبار تنها در صورتحساب نهايي دريافت كرد. كارگردانان رولاند امريچ ، آنگ لي ، كريس كلمبوس ، ژان دو بنت ، م. شب شيامالان ، توني اسكات و ديويد فينچر در نظر گرفته شده بودند كه پيش از آنكه رايمي به عنوان كارگردان در سال 2000 استخدام شود ، كارگرداني اين پروژه را انجام دهد.

- توليد و دريافت لهستاني گفتگو از Alvin Sargent در طول توليد. فيلمبرداري در لس آنجلس و نيويورك سيتي از 8 ژانويه تا 30 ژوئن سال 2001 صورت گرفت. سوني پيكچرز تصويربرداري جلوه هاي بصري اين فيلم را بر عهده داشت. مرد عنكبوتي در 29 آوريل 2002 در تئاتر مان مان اجرا شد و چهار روز بعد در تاريخ 3 ماه مه در ايالات متحده اكران شد. اين فيلم بررسي هاي مثبتي از تماشاگران و منتقدان دريافت كرد ، كه از جهت و لحن ريمي ، ايمان و ايمان را ستود. به اسطوره هاي مرد عنكبوتي ، سكانس هاي اكشن ، جلوه هاي بصري ، امتياز موسيقي دني الفمن و اجراي بازيگران ، به ويژه دافو و مگواير. اين فيلم به موفقيت مالي بدل شد: اين نخستين فيلمي بود كه در يك هفته آخر به 100 ميليون دلار رسيد و موفق شد به بهترين فيلم بر اساس يك كتاب طنز در آن زمان تبديل شود.

اين شركت با داشتن گيشه اي بيش از 821.7 ميليون دلار در سراسر جهان ، سومين فيلم پرفروش سال 2002 ، پرفروش ترين فيلم ابرقهرماني و ششمين فيلم پرفروش در كل در زمان انتشار بود. مرد عنكبوتي به تعريف دوباره ژانر ابرقهرمانان مدرن و همچنين بلوك هاي تابستاني اعتبار داده مي شود. موفقيت آن منجر به Spider-Man 2 و Spider-Man 3 به ترتيب در 2004 و 2007 شد.

در سفر مدرسه ، پيتر پاركر ، دبيرستاني دبيرستان ، به همراه دوستش هري آزبورن و خردش مري جين واتسون به آزمايشگاه ژنتيك دانشگاه كلمبيا مي رود. در آنجا ، پيتر توسط "فوق العاده عنكبوتي" مهندسي ژنتيكي كه از مهار فرار گزيده شده و به ظاهر بعد از بازگشت به خانه بيمار مي شود ، گاز گرفته است. در همين حال ، پدر دانشمند هري ، نورمن آزبورن ، صاحب اسكورپ ، سعي مي كند كه يك قرارداد مهم نظامي را تأمين كند. او با يك ماده شيميايي ناپايدار تقويت كننده آزمايش روي خود آزمايش مي كند و مجنون مي شود و دستيار خود را مي كشد. صبح روز بعد ، پيتر متوجه مي شود كه ديگر نزديك بينايي نيست و بدن او به يك حركت عضلاني تغيير شكل داده است. در مدرسه ، او مي يابد كه بدن وي مي تواند شبكه ايجاد كند ، و رفلكس هاي سريع او به او اجازه مي دهد تا هنگام برخورد با قلدر فلش تامپسون ، از صدمه جلوگيري كند.

پيتر كشف مي كند كه او سرعت و قدرت فوق بشري ، توانايي چسباندن به سطوح و توانايي افزايش احساس احساس خطر را ايجاد كرده است. با پيگيري توصيه هاي عموي بن بن مبني بر اين كه "با قدرت زياد مسئوليت بزرگي به همراه مي آورد" ، پيتر تحت تأثير قرار دادن مري جين با يك ماشين ، فكر مي كند. او براي جمع آوري پول وارد يك مسابقات جنگي زيرزميني مي شود و اولين مسابقه خود را برنده مي شود ، اما مروج او را از عوايد خود تقلب مي كند. هنگامي كه يك دزد ناگهان دفتر مروج را سرقت مي كند ، پيتر به او اجازه مي دهد تا فرار كند. لحظاتي بعد ، او فهميد كه بن كشته شد و كشته شد. پيتر carjacker را تعقيب مي كند و با آن روبرو مي شود ، فقط براي فهميدن اينكه اين دزد او بود كه فرار كرد. بعد از اينكه پيتر او را خلع سلاح كرد ، كارواش فرار مي كند اما پس از بيرون آمدن از يك پنجره مي ميرد. در همين حال ، يك نورمن هوس دار يك آزمايش نظامي توسط رقيب شركتي اسكورپ Quest Aerospace را قطع مي كند و باعث كشته شدن چند نفر مي شود. پس از فارغ التحصيلي ، پيتر استفاده از توانايي هاي خود را براي مبارزه با بي عدالتي ، اهداي لباس و شخصيت Spider-Man شروع مي كند.

J. Jonah Jameson ، ناشر روزنامه Daily Bugle ، پيتر را به عنوان يك عكاس آزاد استخدام مي كند ، زيرا پيتر تنها شخصي است كه تصاوير روشني از Spider-Man را ارائه مي دهد. نورمن پس از يادگيري هيئت مديره اسكارپ قصد دارد وي را وادار به فروش شركت به Quest كند ، آنها را در نمايشگاه وحدت جهاني ترور مي كند. جيمسون قاتل اسرارآميز Green Goblin را دوبله مي كند. نورمن (به عنوان گلوبال سبز) مكاني را در كنار خود به مرد عنكبوتي ارائه مي دهد ، اما پيتر امتناع مي ورزد. آنها مي جنگند و پيتر زخمي مي شود. در شام شكرگذاري ، عمه مي پيتر مري را جين ، هري و نورمن دعوت مي كند. در طول شام ، نورمن زخم را مي بيند و هويت پيتر را مي فهمد. اندكي پس از ترك او ، نورمن حمله مي كند و مه را بستري مي كند.

مري جين اذعان مي كند كه با مرد عنكبوتي ، كه او را در موارد متعددي نجات داده است ، عصباني است و از پيتر سؤال مي كند كه آيا مرد عنكبوتي تا به حال از او سؤال كرده است يا خير. هري ، كه با مري جين ملاقات مي كند ، پس از ديدن دست هايش ، به پدرش مي رسد و احساس مي كند كه نسبت به پيتر احساساتي دارد. ويرانگر ، هري به پدرش مي گويد كه پيتر عاشق مري جين است و ناخواسته بزرگترين ضعف مرد عنكبوتي را نشان مي دهد. نورمن در كنار پل كوئينزبورو مري جين و يك اتومبيل تراموا جزيره روزولت پر از كودكان گروگان را در اختيار دارد. او پيتر را وادار مي كند تا كسي را كه مي خواهد نجات دهد انتخاب كند و مري جين و فرزندان را رها مي كند. پيتر هم مري جين و هم اتومبيل تراموا را نجات مي دهد ، در حالي كه نورمن توسط غيرنظامياني كه كنار مرد عنكبوتي هستند طرف مقابل قرار مي گيرد.

نورمن سپس پيتر را به دست مي گيرد ، او را به داخل ساختمان متروكه مي اندازد و او را وحشيانه مي كوبد. هنگامي كه نورمن به اين مسئله مي بالد كه چگونه بعدها مري جين را به قتل رساند ، پيتر خشمگين بر نورمن غلبه مي كند. نورمن خود را به پيتر نشان مي دهد ، كه از حمله جلوگيري مي كند. نورمن التماس استغفار مي كند اما در عين حال ، بر روي گلايدر خود كنترل مي كند تا سعي كند دشمن خود را ناامن كند. پيتر هشدار داده شده به عنكبوت خود ، حمله را خنثي مي كند و درعوض اين هواپيماي دريايي نورمن را به طرز مهمي فرو مي برد. نورمن به پيتر مي گويد كه هويت گابلين خود را قبل از مرگ فاش نكند. پيتر جسد نورمن را به خانه اسبورن برگرداند. هري وارد مي شود تا او را پيدا كند كه روي بدن پدرش ايستاده است. هري يك اسلحه را با هدف شليك پيتر در اختيار دارد ، اما پيتر فرار مي كند و تجهيزات نورمن را مخفي مي كند.

در مراسم تشييع جنازه نورمن ، هري قسم به عنكبوت نسبت به مرد عنكبوتي ، كه او مسئول مرگ پدرش است ، سوگند مي خورد و اظهار مي كند كه پيتر تمام خانواده اي است كه وي را ترك كرده است. مري جين به پيتر اعتراف مي كند كه عاشق او است. با اين حال پيتر احساس مي كند كه بايد او را از توجه ناخواسته دشمنان محافظت كند ، بنابراين او احساسات واقعي خود را پنهان مي كند و به مري جين مي گويد كه آنها فقط مي توانند دوست باشند. هنگامي كه پيتر از تدفين خارج مي شود ، سخنان بن را به ياد مي آورد و مسئوليت جديد خود را به عنوان مرد عنكبوتي قبول مي كند.

نقد فيلم تاكسي

۳ بازديد

تاكسي يك فيلم كمدي اكشن 2004 به كارگرداني تيم استوري و با بازي در نقش ملكه لطيفه ، جيمي فالون ، ژيزل باندچن ، جنيفر اسپوزيتو و آن-مارگرت است. اين بازسازي فيلم فرانسوي 1998 با همين نام است. يك افسر پليس ناتوان نيويورك از رانندگي ممنوع است و مي آيد به راننده تاكسي با استعداد تكيه كند تا به وي در حل يك سري سرقت هاي بانكي كمك كند. فيلم مورد نقد منتقدين قرار گرفت.

نقد فيلم تاكسي

Belle Williams يك راننده با استعداد و مكانيك خودرو است كه آرزوي رانندگي در NASCAR را دارد. وي پس از كسب مجوز تاكسي و ضرب و شتم ركورد مغازه با سابقه تحويل جديد 13 دقيقه و 54 ثانيه ، آخرين شيفت خود را به عنوان پيك دوچرخه جشن مي گيرد. اگرچه در يك رابطه خوشحال ، گاهي اوقات از پسرش جسي غافل مي شود و در 5 سال گذشته به تاكسي هاي فورد تاج ويكتوريا 1999 ساخته سفارشي خود عشق ورزيده است. او تاريخ شام خود را رد مي كند تا يك سوپر شارژر را كه به عنوان هديه براي آخرين روز به او هديه داده است ، نصب كند. اگر مشتري بتواند ظرف پانزده دقيقه آن را به فرودگاه JFK برساند ، اولين مشتري وي 100 دلار پيشنهاد مي كند. او اين كار را در 9 دقيقه و 28 ثانيه انجام مي دهد ، در حالي كه تقريباً با سرعت در بزرگراه و از طريق منهتن گرفتار مي شود. در همين حال ، گروهي از زنان زيبا از فرودگاه خارج مي شوند كه مرد در انتظار آنها است. كارآگاه مخفي اندرو "اندي" واشبرن در حين يورش پليس ، پوشش خود را منفجر مي كند ، درگيري با اسلحه رخ مي دهد ، جنايتكاران فرار مي كنند ، و شريك زندگي واشبرن زخمي مي شود. در تلاش براي پيروي از آنها ، Washburn اتومبيل شريك زندگي خود را سقوط مي كند. سردار سرخپوست و خودخواه واشبورن ، سرهنگ دوم مارتا رابينز - كه او همچنين دوست دختر سابق او است كه احساسات غيرقابل تكراري را براي او حفظ مي كند - گواهينامه رانندگي خود را مصادره مي كند و او را به طور نامحدود براي پاكسازي وظيفه گشت زني مصادره مي كند. با شنيدن سرقت از بانك ، واشبورن سعي مي كند يك وسط خيابان را با پرچم يك اتومبيل پرتاب كند و باعث سقوط ده ها غيرنظامي و اتومبيل هاي آنها به يكديگر شود و در نتيجه انفجار بزرگي رخ داد. او يك تاكسي را پايين مي اندازد ، كه معلوم است كه دختر خوشگل است. او اتومبيلي را كه از قبل به ماشين خياباني تبديل مي شود فرمان مي دهد. آنها درست هنگامي كه چهار سارقين در يك BMW رها مي شوند وارد بانك مي شوند

واشبرن به طور تصادفي يكي از پنجره هاي دختر خوشگل را شليك مي كند و آنها در نهايت در گوشه اي از BMW در يك كوچه به گوش مي رسند. راننده BMW هوشمندانه به Belle اين لغزش را مي دهد ، اما با عبور اتومبيل ، سرنشينان را به عنوان مدل هاي مشابه از فرودگاه تشخيص مي دهد. رهبر آنها ونسا است. در يك سوء تفاهم ، پليس وارد Belle و Washburn مي شود. كابين دختر خوشگل به عنوان شواهد توقيف شده است و او را به عنوان شاهد سرقت در بازجويي قرار مي دهد. او ناراحت است زيرا اين به معناي از دست دادن درآمد دو هفته است. واشبرن قول مي دهد در صورت پيوستن به وي ، كابين خود را برگرداند و به او در حل سرقت هاي بانكي كمك كند. Belle و Washburn سارقين را تعقيب مي كنند ، يك يا دو بار نزديك مي شوند. واشبورن پس از اينكه جسي او را به دليل مفقود شدن در تاريخ شام آنها را بيرون زد ، بيل را به خانه خود برد. مادر واشبرن دائماً مست است و هميشه يك دسته از مارگريت ها را در مخلوط كن قرار مي دهد. او لحظات شرم آور گذشته واشبرن را به همراه مي آورد و درباره اين كه چرا او چنين راننده بدي است صحبت مي كند. بعداً ، واشبورن با پليس پليس مأموريت صحبت مي كند و سرانجام او را متقاعد مي كند كه به او و دختر خوشگل كابين بازگردد. آنها مي دانند كه اين باند هميشه قبل از موعد جمع آوري زباله ، بانك ها را سرقت مي كند. سارقين پول را مي گيرند ، آن را داخل سطل آشغال مي گذارند و مرد زباله آن را جمع مي كند. Washburn به دليل دائما نافرماني دستورات اخراج مي شود. بعداً در همان شب ، دختر خوشگل به او آموزش مي دهد كه با "اين خواهد شد (يك عشق جاودانه)" با بازي در راديو. آنها كشف مي كنند كه جمع آوري زباله در مسير بانكي اقدام به انجام مجموعه هايي براي اين باند كرده است زيرا آنها همسر وي را ربوده اند. آنها آدم ربايي را رديابي مي كنند و همسر جمع آوري زباله و تمام غارت ها را بازيابي مي كنند.

پليس ياد مي گيرد كه كدام بانك در آينده مورد اصابت قرار مي گيرد و آنها منتظر سارقين هستند كه گروگان مي گيرند. پس از تعويض گروگان ، اين باند با اسارت رابينز به عنوان گروگان فرار مي كند ، و پس از آن واشبورن و بل در كابين او قرار مي گيرند. دختر خوشگل با كمك مسنجرهاي دوچرخه سابق خود براي مشخص كردن موقعيت خودرو تماس مي گيرد. آنها با استفاده از پول نقد از زباله ، آنها را به ستاد بهره برداري معرفي كرده و براي تجارت مذاكره مي كنند. Belle كابين را دگرگون مي كند و در حين تعقيب ، آنها هنگام رانندگي در بزرگراه ، مرتباً سعي مي كنند گروگان را براي پول تعويض كنند. واشبرن سارقين را وادار به پايين آمدن از پل بلند خود مي داند كه در حال ساخت است. با ربودن سارقان در قسمتي از پل بلند ، واشبرن و بيل پيروزمندانه مي خندند. عصبانيت و شكست ، با دانستن اينكه نقشه هاي او شكست خورده است ، ونسا اسلحه خود را به سمت آنها شليك كرده و بل را زخمي مي كند. در حالي كه پليس براي دستگيري ونسا به صحنه مي آيد ، واشبورن بل را به آواز بيمارستان مي خواند كه آواز "اين خواهد بود (يك عشق جاودانه)". با اين حال ، واشبورن به بيمارستان سقوط مي كند ، بنابراين Belle را مي توان به سرعت براي بهبود يافت. مدتي بعد ، دختر خوشگل به آرزوي خود براي رانندگي NASCAR ، كه توسط بانكهاي نيويورك حمايت مالي مي شود ، دست مي يابد. Washburn (دوباره به NYPD به عنوان كارآگاه براي خنثي كردن رشته سرقت ها بازگردانده شد) ، رابينز و مادر Washburn در اولين مسابقه خود براي تشويق او شركت مي كنند. جسي سرانجام به دختر خوشگل پيشنهاد مي كند. از آنجا كه بل شروع به مسابقه مي كند ، يك رقيب جلو مي رود ، و خود را جف گوردون نشان مي دهد.

نقد فيلم انتقامجويان

۳ بازديد

Avengers: Age of Ultron يك فيلم ابرقهرماني آمريكايي در سال 2015 است كه براساس تيم ابرقهرمان Marvel Comics Avengers ساخته شده است ، ساخته Marvel Studios و توسط Walt Disney Studios Motion Pictures توزيع شده است. اين دنباله فيلم The Avengers (2012) و يازدهمين فيلم در دنياي سينمايي مارول (MCU) است. اين فيلم توسط جوس ودون به نويسندگي و كارگرداني انجام شده است و در آن بازيگران گروهي قرار دارند كه شامل رابرت داوني جونيور ، كريس همسورث ، مارك رافالو ، كريس ايوانز ، اسكارلت جوهانسون ، جرمي رنر ، دون چادل ، آرون تيلور-جانسون ، اليزابت اولسن ، پل بتاني ، Cobie Smulders ، آنتوني مكي ، هايلي آتول ، ادريس البا ، استلان اسكارگارد ، جيمز اسپايدر و ساموئل ال جكسون. در اين فيلم ، انتقامجويان با اولترن مبارزه مي كنند ، يك هوش مصنوعي كه وسواس دارد باعث انقراض انسان شود.

اين دنباله در ماه مه 2012 پس از انتشار موفقيت آميز The Avengers اعلام شد كه Whedon قرار است در اوت به عنوان نويسنده و كارگردان بازگردد. Whedon منشاء Ultron را براي حضور در اين فيلم به همراه تيم انتقام جويان MCU به روز كرد و شخصيت هاي Quicksilver و Scarlet Witch را معرفي كرد كه مارول حقوق آنها را با Fox Century Fox به اشتراك گذاشت. بازيگري در ژوئن سال 2013 با امضاي مجدد داوني آغاز شد. فيلمبرداري واحد دوم در فوريه سال 2014 در آفريقاي جنوبي با عكاسي اصلي كه بين مارس و آگوست صورت مي گيرد ، عمدتاً در استوديوي شپرتون در سوري ، انگليس آغاز شد. فيلم هاي اضافي در ايتاليا ، كره جنوبي ، بنگلادش ، شهر نيويورك و در سراسر انگليس فيلمبرداري شده است. با برآورد بودجه خالص توليد 365 ميليون دلار ، اين دومين فيلم گران قيمت است كه تاكنون ساخته شده است. Avengers: Age of Ultron در تاريخ 13 آوريل 2015 در لس آنجلس به نمايش درآمد و در تاريخ 1 مه 2015 در ايالات متحده به عنوان بخشي از فاز دوم MCU منتشر شد. اين فيلم به طور كلي انتقادات مثبتي از منتقدين دريافت كرد و بالغ بر 1.4 ميليارد دلار در سراسر جهان بدست آورد و تبديل به چهارمين فيلم پرفروش سال 2015 و همچنين پنجمين فيلم پرفروش در تمام دوران شد. دو دنباله ، Avengers: Infinity War و Avengers: Endgame ، به ترتيب در آوريل 2018 و آوريل 2019 منتشر شدند.

در كشور اروپاي شرقي سوكوويا ، انتقام جويان — توني استارك ، استيو راجرز ، ثور ، بروس بنر ، ناتاشا رومانوف و كلينت بارتون a يك مركز Hydra را به فرماندهي بارون ولفگانگ فون استاككر حمله كردند كه قبلاً در حال آزمايش روي انسانها بوده است. تحت كنترل Loki. آنها با دو مورد تست استروكر روبرو مي شوند - دوقلوهاي پيترو ، سرعت فوق بشري و واندا ماكسيموف كه توانايي هاي تله پاتي و تله كينتيك را دارد - و اسير استروكر را در دست مي گيرند ، در حالي كه استارك اسكاستر لوكي را بازيابي مي كند. استارك و بانر يك هوش مصنوعي را درون گوهر اسكاستر كشف مي كنند و مخفيانه تصميم مي گيرند كه از آن براي تكميل برنامه دفاعي جهاني "اولترون" استارك استفاده كنند. Ultron احساسات غير منتظره ، با اعتقاد به اينكه او بايد بشريت را براي نجات زمين ريشه كن كند ، A.I. استارك را از بين مي برد. J.A.R.V.I.S. و به انتقامجويان در مقر خود حمله مي كند. فراتر از اسكاستر ، Ultron با استفاده از منابع موجود در پايگاه Stroker Sokovia ، بدنه اوليه خود را به روز مي كند و يك ارتش از هواپيماهاي بدون سرنشين ربات ساخت. او با كشتن Strucker ، ماكسيموف را كه استارك را مسئول مرگ پدر و مادرشان به وسيله اسلحه شركت خود مي داند ، استخدام مي كند و براي بدست آوردن ويكرانيوم واكاندا به مركز فروشنده اسلحه اوليس كلاو در ژوهانسبورگ مي رود. انتقامجويان به اولترن و ماكسيموف حمله مي كنند ، اما واندا آنها را با ديد خيره كننده تسليم مي كند ، و باعث مي شود تا بانر به هالك تبديل شود و قوچ بگيرد تا اينكه استارك او را با زره ضد هالك خود متوقف كند.

فيلم انتقامجويان

واكنش جهاني در مورد تخريب ناشي از آن ، و ترس از توهم واندا وانداخته ، تيم را به مخفيگاه در خانه اي امن ميفرستد. ثور براي مشورت با دكتر اريك سلويگ در مورد آينده آخرالزماني كه در توهم او ديده بود ، عزيمت مي كند ، در حالي كه نيك فيوري وارد مي شود و تيم را ترغيب مي كند تا يك نقشه براي متوقف كردن اولترن را تشكيل دهد. در سئول ، Ultron با استفاده از الكتريك Loki ، به بردگي دوست تيم دكتر هلن چو. آنها از فن آوري بافت مصنوعي ، ويبرانيوم و گوهر مخزن براي ساختن بدن جديد استفاده مي كنند. همانطور كه اولترون خودش را به بدن مي زند ، واندا قادر است ذهن خود را بخواند. Maximoffs با كشف برنامه خود براي انقراض انسان ، در مقابل اولترون قرار مي گيرد. راجرز ، رومانوف و بارتون اولترن را پيدا كرده و بدن مصنوعي را بازيابي مي كنند ، اما اولترن رومانوف را اسير مي كند. انتقامجويان ميان آنها مي جنگند وقتي استارك و بانر مخفيانه J.A.R.V.I.S را بارگذاري مي كنند - كه هنوز هم پس از پنهان كردن از Ultron درون اينترنت - در بدن مصنوعي هنوز عملياتي است. Thor براي كمك به فعال كردن بدن برمي گردد و بر اساس ديد وي توضيح مي دهد كه گوهر موجود در ابرو آن سنگ Mind Stone است ، يكي از شش سنگ Infinity Stones ، قدرتمندترين اشياء موجود. اين "ويژن" و ماكسيموف با انتقام جويان به سوكوويا مي روند ، جايي كه Ultron از ويبرانيوم باقيمانده براي ساخت دستگاه براي بلند كردن بخش بزرگي از پايتخت شهر به سمت آسمان استفاده كرده و قصد دارد آن را به زمين بياندازد و باعث انقراض جهاني شود. بانر نجات رومانوف ، كه هالك را براي نبرد بيدار مي كند. انتقامجويان با ارتش اولترون مي جنگند در حالي كه Fury با ماريا هيل ، جيمز رودز و S.H.I.E.L.D وارد هلي كواري مي شود. ماموران براي تخليه غيرنظاميان. پيترو هنگامي كه بارتون را از تيراندازي محافظت مي كند ، مي ميرد و يك واندا انتقام آور پست خود را رها مي كند تا بدن اصلي اولترون را از بين ببرد ، كه به يكي از هواپيماهاي بدون سرنشين وي اجازه مي دهد دستگاه را فعال كند. شهر سقوط مي كند ، اما استارك و ثور ماشين را بار مي كنند و ماسه زمين را خرد مي كنند. پس از آن ، هالك ، كه حاضر نيست با بودن با رومانوف را به خطر بيندازد ، در يك Quinjet عزيمت مي كند ، در حالي كه ويژن با او مقابله مي كند و به ظاهر آخرين بدن باقي مانده اولترن را از بين مي برد.

بعداً با انتقام جويي كه Avengers پايگاه جديدي را اداره كرد كه توسط Fury ، Hill ، Cho و Selvig اداره مي شود ، Thor به Asgard باز مي گردد تا در مورد نيروهايي كه گمان مي كند حوادث اخير را دستكاري كند ، به آسگارد بازگردد. وقتي استارك ترك مي كند و بارتون بازنشسته مي شود ، راجرز و رومانوف براي آموزش انتقامجويان جديد: رودز ، ويژن ، سام ويلسون و واندا آماده مي شوند. در يك صحنه با اعتبار متوسط ​​، تانوس ، كه از شكست پياده هايش ناراضي است ، دستكش [N 2] را ترديد مي كند و قول مي گيرد كه خودش Infinity Stones را بازيابي كند.

نقد فيلم قبل از تو

۵ بازديد

Me Before You يك فيلم درام عاشقانه 2016 به كارگرداني تئا شاروك در اولين كارگرداني خود و اقتباس نويسنده انگليسي جوجو مويز از رمان 2012 خود با همين نام است. در اين فيلم Emilia Clarke ، Sam Claflin ، Janet McTeer ، Charles Charles و Brendan Coyle بازي مي كنند.

اين فيلم در پادشاهي انگلستان در مكانهاي مختلف تاريخي در سراسر كشور از جمله قلعه Pembroke در ولز و Chenies Manor House در باكينگامشاير انگلستان فيلمبرداري شد. اين فيلم در تاريخ 3 ژوئن 2016 در انگلستان و آمريكاي شمالي اكران شد ، اين فيلم بررسي هاي مختصر را دريافت كرد و 208 ميليون دلار كل جهان را بدست آورد

ويليام "ويل" Traynor يك بانكدار و مرد موفق است كه با دوست دخترش آليشيا در روابط خوبي است. يك روز صبح در حالي كه آنها در رختخواب هستند ، ويل تلفني را دريافت مي كند كه به او مي گويد وارد كار شود. او هنگام كار براي رفتن ، در حال صحبت كردن بر روي تلفن همراه خود است و سهواً جلوي يك موتور سيكلت سريع قدم مي زند. در نتيجه تصادف ، ويل از گردن به پايين فلج مي شود و به طور دائم به يك ويلچر موتوري محدود مي شود.

me before you

دو سال بعد: لوئيزا "لو" كلارك يك زن خوشحال و خارج از كشور است كه با خانواده طبقه كارگر خود با او زندگي و حمايت مي كند. وي پس از از دست دادن شغل خود در يك كافه محلي ، به عنوان همراه وي ويل تراينور استخدام مي شود. لو تجربه اي ندارد ، اما مادر ويل معتقد است كه شخصيت شاد او به بلند كردن روحيه او كمك مي كند. فقط با پرستار خود ناتان وقت مي گذارد ، كه مي داند به دليل آسيب ديدن نخاع خود هرگز از بدن خود استفاده نخواهد كرد. ناتان به او در هر كاري كه از لحاظ جسمي مانند حركت ، ورزش و لباس كمك مي كند ، كمك مي كند.

بدبين و افسرده زيرا او ديگر نمي تواند يك زندگي فعال زندگي كند ، ويل در ابتدا با رفتارهاي خوش بينانه لو واكنش نشان مي دهد و با تحقير رفتار مي كند. بعد از گذشت دو هفته ، ويلي از بهترين دوست سابق خود روپرت و دوست دختر سابق سابق آليشيا بازديد مي كند كه فاش مي كند كه درگير هستند. ويل قادر خواهد بود تمام عكس هاي روي كمد خود را با عصبانيت و عصبانيت از بين ببرد ، كه لو سعي دارد روز بعد آن را تعمير كند و منجر به اختلاف كلامي بين اين دو شود. روز بعد ، ويل به لو دستور مي دهد كه يك فيلم خارجي را با زيرنويس تماشا كند و او بايد آن را بپذيرد. اين دو شروع به پيوند مي كنند و سرانجام با هم نزديك مي شوند. لو و ويل هر روز به صحبت كردن ادامه مي دهند؛ او مي آموزد كه او بافرهنگ و دنيوي بوده و سفرهاي گسترده اي داشته است. در مقابل ، زندگي وي تاكنون ساده و بدون علاقه و سرگرمي فراوان بوده و يا به دور از خانه سفر كرده است. دوست پسر طولاني مدت او ، پاتريك ، در حال آموزش براي شركت در يك ترياتلون وايكينگ در نروژ است ، سرگرمي كه او مي گذرد تا زمان بيشتري را با او بگذراند. ويل از لو مي خواهد تا افق هاي خود را گسترده تر كند و به او بگويد كه مسئوليت اين است كه زندگي خود را تا حد ممكن زندگي كند.

در حالي كه ناتان در طول يكي از بيماري هاي گاه به گاه خود از ويل مراقبت مي كند ، لو متوجه زخم هاي مچ دست ويلي مي شود. چندي پس از آن ، لو بين والدين ويل بحث مي كند و مي آموزد كه ويل شش ماه قبل از مراجعه به Dignitas در سوئيس به دليل خودكشي به والدين خود داده است. از پذيرش زندگي با معلوليت كه مستلزم وابستگي ، درد و رنج است بدون هيچ اميدي براي بهبودي خود قديمي خود امتناع خواهد كرد. لو اين را بر عهده دارد تا با سازماندهي سفرها و ماجراهاي مختلف براي نشان دادن وصيت ، زندگي را با وجود معلوليتش تغيير دهد. به تدريج ارتباطي تر و با برنامه هايش باز خواهد شد. لو ، ويل و ناتان در مسابقات اسب سواري شركت مي كنند ، سفري دور از ايده آل. با اين حال ، لو هميشه به حضور در يك كنسرت موتزارت مي پردازد.

ويل در روز تولدش براي شام به خانواده لو مي پيوندد ، جايي كه پدر لو فاش مي كند كار خود را در يك خريد و فروش باقيمانده از دست داده است كه اتفاقاً توسط يك همكار ويل سامان يافته است. هنگامي كه به پدر لو يك موقعيت مديريتي در قلعه استورتفولد ، متعلق به خانواده ويل ارائه مي شود ، لو متوجه مي شود كه ويل در تلاش است تا به او كمك كند تا آزادي مالي از خانواده خود را بدست آورد. بتدريج آنها احساسات شديدي را نسبت به يكديگر ايجاد مي كنند كه اين امر پاتريك را حسادت مي كند. اين مسئله باعث ايجاد مشكلاتي در روابط هفت ساله لو و پاتريك مي شود و درنهايت منجر به شكسته شدن آنها مي شود.

تصميم خواهد گرفت كه در عروسي آليشيا شركت كند و از لو مي خواهد كه او را همراهي كند. در عروسي ، لو و ويل از توهين به ميهمانان تنگ و باريك لذت مي برند. لو از معبود مادر عروس مي آموزد كه وي را مي خواهد آليشيا "كسي كه از بين رفت" باشد.

طي يك سفر مجلل به جزيره موريس با هم ، ويل توسط يك دوره ديگر با ذات الريه انجام مي شود. با كمك ناتان ، ويل به لو اطلاع مي دهد كه هنوز قصد دارد با كمك خودكشي خود را دنبال كند. او مي خواهد كه او به جاي "نيم زندگي" با او زندگي كامل داشته باشد. او مي گويد زمان مشترك آنها ويژه بوده است ، اما نمي تواند تحمل زندگي در يك صندلي چرخدار را داشته باشد. او از او مي خواهد كه او را به سوئيس همراهي كند تا در آخرين لحظاتش با او باشد. دل شكسته ، او به والدين ويل به محض ورود به لندن اطلاع مي دهد كه بلافاصله در حال ترك است و با اتوبوس به خانه خود سفر مي كند. او براي روزهاي بعد با ويل صحبت نمي كند. با اين حال ، در خانه ، پدر لو او را متقاعد مي كند كه به ويل برود. او مي فهمد كه او قبلاً به سوئيس رفته است ، بنابراين تصميم مي گيرد خود را به سوئيس برود تا در آخرين لحظاتش با ويل باشد.

چند هفته پس از مرگ ويل ، در كافه مورد علاقه خود در پاريس نشسته ، لو نامه اي را كه براي وي به جا مانده ، مي خواند. در آن ، او او را تشويق مي كند تا در جستجوي يك فروشگاه عطر خاص باشد. او پول كافي براي تعقيب روياهاي خود به جا گذاشته است و نامه را با "فقط زندگي كنيد."