دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۰۳

Moviereview

نقد فيلم

فيلم روزگاري در هاليوود

۸ بازديد

روزي روزگاري در هاليوود [a] يك فيلم كمدي-درام محصول سال 2019 به نويسندگي و كارگرداني كوئنتين تارانتينو است. اين محصول كه توسط كلمبيا پيكچرز ، گروه فيلم بونا ، Heyday Films و Visiona Romantica توليد و توسط Sony Pictures Release توزيع شده است ، توليد مشترك بين ايالات متحده ، انگلستان و چين است. در آن بازيگران گروه بزرگي به رهبري لئوناردو دي كاپريو ، برد پيت و مارگوت رابي حضور دارند. اين فيلم كه در سال 1969 در لس آنجلس برگزار مي شود ، يك بازيگر شخصيت در حال محو شدن و بدلكاري او را در حالي كه در صنعت فيلم به سرعت در حال تغيير حركت مي كنند ، دنبال مي كند ، تهديدي كه قتلهاي Tate-LaBianca در بالاي سرش آويزان است. اين برنامه "چندين داستان داستاني در يك تجليل از افسانه هاي مدرن به آخرين لحظات دوران طلايي هاليوود". [5] [6] [7]

در ژوئيه 2017 اعلام شد ، اين اولين فيلم تارانتينو است كه باب و هاروي وينستين را درگير نمي كند ، زيرا تارانتينو به دليل اتهامات سو abuse استفاده جنسي عليه دومي ، به همكاري خود با برادران پايان داد. پس از يك جنگ پيشنهادات ، اين فيلم توسط سوني پيكچرز توزيع شد ، كه خواسته هاي تارانتينو از جمله امتياز قطع نهايي را برآورده كرد. پيت ، دي كاپريو ، رابي ، زوئه بل ، كورت راسل و ديگران از ژانويه تا ژوئن 2018 به گروه بازيگران پيوستند. عكسبرداري اصلي از ژوئن تا نوامبر در اطراف لس آنجلس ادامه داشت. اين آخرين فيلم با حضور لوك پري بود كه در 4 مارس 2019 درگذشت.

روزي روزگاري در هاليوود در جشنواره فيلم كن در تاريخ 21 مه 2019 به نمايش درآمد و در 26 ژوئيه 2019 و در 14 آگوست در انگليس با نمايش تئاتر اكران شد. اين فيلم 374 ميليون دلار در سراسر جهان فروش داشته و مورد ستايش قرار گرفته است. از منتقدان فيلمنامه و كارگرداني تارانتينو ، بازيگري ، فيلمبرداري ، طراحي لباس ، ارزش توليد و موسيقي متن. از ميان افتخارات مختلف ، فيلم توسط موسسه فيلم آمريكا و شوراي ملي بازبيني به عنوان يكي از ده فيلم برتر سال انتخاب شد. 10 نامزد دريافت جايزه اسكار 92 از جمله بهترين فيلم را دريافت كرد و برنده بهترين بازيگر نقش مكمل مرد (پيت) و بهترين طراحي توليد شد. همچنين در هفتاد و هفتمين دوره جوايز گلدن گلوب برنده بهترين فيلم متحرك - موزيكال يا كمدي شد.

يك مجموعه تلويزيوني با عنوان قانون فضل ، بر اساس يك برنامه تلويزيوني به تصوير كشيده شده در فيلم ، در حال حاضر توسط تارانتينو در دست ساخت است. [8] [9]

طرح

در فوريه 1969 ، ريك دالتون ، بازيگر هاليوود ، ستاره سريال تلويزيوني 1950 غربي Bounty Law ، ترس از كمرنگ شدن حرفه اش را دارد. ماروين شوارتز ، مدير انتخاب بازيگران ، توصيه مي كند كه اسپاگتي وسترن را در ايتاليا بسازد ، كه دالتون احساس مي كند زير آن قرار دارد. دوست صميمي و بدلكاري دالتون ، كليف بوث - كهنه سربازي جنگ در جنگ تن به تن [10] كه در يك تريلر با پيت بول خود ، برندي زندگي مي كند - دالتون را به لوس آنجلس مي برد زيرا گواهينامه رانندگي دالتون به دليل تعليق در آمده است. بازداشت هاي DUI او بوث به دليل شايعاتي كه همسرش را به قتل رساند ، براي يافتن كار بدلكاري تلاش مي كند. شارون تيت بازيگر و همسرش رومن پولانسكي كارگردان در همسايگي دالتون نقل مكان كرده اند كه آرزوي دوست شدن با آنها را دارد تا زندگي بازيگري خود را احيا كند. آن شب ، تيت و پولانسكي در يك مهماني پر از افراد مشهور در عمارت پلي بوي شركت كردند.

روز بعد ، در حالي كه آنتن تلويزيون دالتون را تعمير مي كرد ، بوث خاطراتي از يك مسابقه اسپارينگ كه با بروس لي در سر صحنه فيلم The Green Hornet برگزار كرد ، بيان داشت كه منجر به اخراج غرفه شد. در همين حال ، چارلز مانسون در محل اقامت پولانسكي متوقف مي شود و به دنبال تهيه كننده تري ملچر ، كه قبلاً در آنجا زندگي مي كرد ، مي رود ، اما جي سبرينگ او را از اين كار دور مي كند. تيت براي كارها مي رود و در سالن سينما مي ايستد تا خودش را در فيلم خدمه خرابكار تماشا كند.

دالتون براي ايفاي نقش شخصيت شرور در خلبان سريال تلويزيوني غربي لنسر انتخاب شده و با ترودي فريزر ، همبازي هشت ساله اش ، گفتگو مي كند. در حين فيلمبرداري ، دالتون تلاش مي كند خطوط خود را به خاطر بسپارد و بعداً در تريلر خود دچار يك شكست شديد مي شود. او متعاقباً بازي قدرتمندي را ارائه مي دهد كه Fraser و كارگردان Sam Wanamaker را تحت تأثير قرار مي دهد و اعتماد به نفس او را تقويت مي كند.

هنگام رانندگي با اتومبيل دالتون ، بوث يك زن اتومبيلراني را به نام پوسي كات سوار مي كند كه او را به Spahn Ranch مي برد ، جايي كه روزي بوت در صحنه فيلم Bounty Law كار مي كرد. او متوجه هيپي هاي زيادي مي شود كه در آنجا زندگي مي كنند (خانواده مانسون). مشكوك به اينكه ممكن است از مالك مزرعه ، جورج اسپان ، سو taking استفاده كنند ، بوث اصرار دارد كه علي رغم مخالفت هاي لينت "اسكيكي" فروم ، وي را بررسي كند. سرانجام بوث با اسپان صحبت مي كند ، وي نگراني هاي او را برطرف مي كند. با رفتن ، بوث در مي يابد كه استيو "كلم" گروگان لاستيكي روي ماشين دالتون سوراخ كرده است. غرفه او را مورد ضرب و شتم قرار داده و مجبور به تعويض لاستيك مي كند. چارلز "تكس" واتسون براي مقابله با اوضاع احضار مي شود ، اما او در حالي كه بوت در حال فرار است مي رسد.

شوارتز پس از تماشاي اجراي مهمان دالتون در يك قسمت از The F.B.I. ، وي را به عنوان بازيگر اصلي اسپاگتي وسترن بعدي سرجيو كوربوچي ، نبراسكا جيم ، رزرو مي كند. دالتون بوت را براي مدت 6 ماه حضور در ايتاليا با خود مي برد و در اين مدت فيلمبرداري دو فيلم وسترن اضافي و يك كمدي Eurospy را انجام مي دهد و با ستاره دار ايتاليايي فرانچسكا كاپوچي ازدواج مي كند. دالتون با همسري جديد به بوث اطلاع مي دهد كه ديگر توانايي پرداخت هزينه خدمات خود را ندارد.

عصر روز 8 آگوست 1969 ، اولين روز بازگشت آنها به لس آنجلس ، دالتون و بوث براي نوشيدني بيرون مي روند تا زمان همكاري خود را يادآوري كنند و سپس به خانه دالتون برمي گردند. تيت و سربرينگ براي شام با دوستانشان بيرون مي روند و سپس به خانه تيت برمي گردند. بوت سيگاري با ال سي دي خريداري مي كند كه قبلاً از يك دختر هيپي خريداري شده و در حالي كه دالتون نوشيدني تهيه مي كند ، برندي را به پياده روي مي برد. اعضاي خانواده مانسون ، Tex ، "Sadie" ، "Katie" و "Flowerchild" براي آماده سازي براي قتل همه در خانه تيت به بيرون مي رسند ، اما دالتون صدا خفه كن پر سر و صدا آنها را مي شنود و دستور مي دهد از خيابان او خارج شوند. اعضاي خانواده با شناختن دالتون ، برنامه هاي خود را تغيير داده و تصميم مي گيرند در عوض او را بكشند ، پس از اينكه سدي به اين دليل است كه هاليوود "قتل را به آنها آموخته" Flowerchild گروه را ترك مي كند و با سرعت خود را با ماشين خارج مي كند. با ورود به خانه دالتون ، آنها در داخل با كاپوچي و بوث روبرو مي شوند. بوث آنها را از بازديد خود از Spahn Ranch مي شناسد و به برندي دستور حمله مي دهد. آنها با هم تكس را مي كشند و سدي را زخمي مي كنند ، هرچند كه بوث از ناحيه ران راست چاقو خورده و پس از كشتن كتي از بين مي رود. سادي بيرون بيفتد ، دالتون را كه در استخر خود مشغول گوش دادن به موسيقي با هدفون بود ، ناديده گرفت و غوغاي داخل را غافل كرد. دالتون شعله كشي را كه قبلاً در يك فيلم استفاده شده بود بازيابي مي كند و سدي را سوزاند. پس از اينكه بوث را براي دريافت معالجه جراحاتش با آمبولانس منتقل كردند ، سبرينگ دالتون را در خارج از مكالمه درگير مي كند و دالتون دعوت نامه نوشيدني را با تيت و دوستانش در خانه اش دريافت مي كند ، كه وي مي پذيرد.
قالب

    لئوناردو دي كاپريو در نقش ريك دالتون
    برد پيت در نقش كليف غرفه
    مارگوت رابي در نقش شارون تيت
    اميل هيرش در نقش جي سبرينگ
    مارگارت كواللي در نقش "پوسي كات"
    تيموتي اوليفانت در نقش جيمز استيسي
    جوليا باترز در نقش ترودي فريزر
    آستين باتلر در نقش "Tex"
    داكوتا فانينگ در نقش "Squeaky"
    بروس درن در نقش جورج اسپان
    مايك مو در نقش بروس لي
    لوك پري در نقش وين ماندر
    دميان لوئيس در نقش استيو مك كوئين
    آل پاچينو در نقش ماروين شوارتز

نيكلاس هاموند در نقش سام Wanamaker
    سامانتا رابينسون در نقش ابيگيل فولگر
    رافاژ زاوييروچا در نقش رومن پولانسكي
    لورنزا ايزو در نقش فرانچسكا كاپوچي
    كوستا رونين در نقش وويچك فريكوفسكي
    ديمون هريمن در نقش "چارلي"
    لنا دانهام در نقش "كولي"
    ماديسن بيتي در نقش "كتي"
    مايكي مديسون در نقش "سدي"
    جيمز لندري هبرت در نقش "Clem"
    مايا هاوك در نقش "Flowerchild"
    ويكتوريا پدرتي در نقش "لولو"
    دانيل هريس در نقش "فرشته"
    هارلي كوين اسميت در نقش "Froggie"
    اسكوت مك نيري در نقش "باباس" باب گيلبرت در مورد لنسر
    رائول كاردونا در نقش "مرد بد" دلگادو در مورد لنسر
    دراما واكر در نقش كاني استيونز
    راشل ردليف در نقش مامان كاس
    ربكا گايهارت در نقش بيلي غرفه
    ربكا ريتنهاوس در نقش ميشل فيليپس
    كورت راسل در نقش رندي ميلر و راوي
    زوئه بل در نقش جانت ميلر
    مايكل مادسن در نقش كلانتر هاكت در مورد قانون فضل
    كلو گلاگر به عنوان مرد فروشگاه كتاب
    جيمز رمار در نقش "جغد زشت" در مورد قانون Bounty
    كوري برتون به عنوان صداي قانون Bounty Law [11]

پس زمينه شخصيت
شخصيت هاي خيالي
لئوناردو دي كاپريو ، كه در نقش قهرمان اصلي فيلم ، ريك دالتون بازي مي كند.

ريك دالتون بازيگري است كه در سريال ساختگي تلويزيوني وسترن Bounty Law ، بر اساس سريال زندگي واقعي Wanted Dead or Alive ، با بازي استيو مك كوئين بازي كرد. [12] رابطه دالتون با كليف بوث بر اساس رابطه برت رينولدز با هال نيدهم دوتايي شيرين كاري قديمي است. [13] از دالتون الهام گرفته از بازيگراني بود كه كارشان از هاليوود كلاسيك آغاز شد اما در دهه 1960 متزلزل شد ، مانند تاي هاردين ، ​​كه از بازي در يك وسترن تلويزيوني موفق به ساخت وسترن اسپاگتي و همچنين رالف ميكر رفت. [14] [15] [ 16] [17] اگرچه در فيلم ذكر نشده است ، اما دالتون ظاهراً از اختلال دوقطبي تشخيص داده نشده ، الهام گرفته از پيت دوئل رنج مي برد. [18]

كليف بوث ، دوست بزرگ شيرين كاري دالتون و بهترين دوست ، يك جانباز جنگ جهاني دوم ، گرين برت و "يكي از مرگبارترين بچه هاي زنده است." [19] [20] كوئنتين تارانتينو و برد پيت بوث را پس از نمايش تام لاگلين از بيلي جك ، مدل كردند. [ 21] الهام بوث از گري كنت ، بدلكار فيلم ساخته شده در Spahn Ranch در حالي كه خانواده مانسون در آنجا زندگي مي كردند ، [22] و ژن لبل ، كه پس از شكايت ساير بدلكاران از اينكه بروس لي "لگد مي زد" در Green Hornet كار مي كرد از بدلكاران. "[23]

ترودي فريزر ، بازيگر زودرس كودك كه روي Lancer كار مي كند ، از يك شخصيت واقعي از آن مجموعه الهام گرفته شده است. [24] در اين فيلم ، ماروين شوارتز نماينده دالتون است ، نقشي كه تارانتينو به طور خاص براي آل پاچينو نوشت. [25] فرانچسكا كاپوچي ، ستاره ستاره اي كه با دالتون ازدواج مي كند ، تحت تأثير سوفيا لورن و كلوديا كارديناله بازيگران دهه 1960 ايتاليايي قرار گرفته است. [15] [26] بيلي بوث همسر كليف است ، كه مرگ او ناتالي وود را بازتاب مي دهد. [15] برخي از نقش ها ، مانند هماهنگ كننده شيرين كاري زوئه بل و آرايشگر هبا توريسدوتير ، توسط افرادي كه اين مشاغل را براي اين فيلم انجام مي دادند ، به تصوير كشيده شدند.
شخصيت هاي تاريخي
شارون تيت ، در اين فيلم توسط مارگوت رابي به تصوير كشيده شده و در كليپ هايي از The Wrecking Crew (1968) به تصوير كشيده شده است.

    شارون تيت بازيگري بود كه با رومن پولانسكي كارگردان فيلم ازدواج كرد و همسايه دالتون در اين فيلم است. مارگوت رابي در تدارك اين نقش ، زندگينامه رومنس پولانسكي را توسط پولانسكي خواند. [29] [30] اعتبارات پولانسكي شامل كودك رزماري و قاتلين خون آشام ترسناك است ، جايي كه وي براي اولين بار با تيت آشنا شد. [31]
    جي سبرينگ دوست و دوست پسر سابق تيت ، و دوست بروس لي (كه او براي شروع كار در هاليوود به او كمك كرده بود) و استيو مك كوئين بود. [15] [32] سبرينگ و تيت در يك مهماني در خانه مامان كاس شركت كردند كه چارلز مانسون نيز در آن شركت داشت. [33]
    ابيگيل فولگر ، وارث ثروت قهوه فولگرز ، و دوست پسرش ووچك فريكوفسكي دوستان تيت بودند.
    جيمز استيسي و وين ماندر بازيگراني بودند كه در فيلم لنسر بازي كردند. [34] استيسي آخرين بار در فيلم در حال ترك صحنه با موتور سيكلت است. استيسي در يك موتورسيكلت تصادف كرد كه منجر به مرگ مسافر وي و از دست دادن دست و پاي وي شد. همسر سابق وي ، كاني استيونز ، بازيگر زن نيز كه در اين فيلم به تصوير كشيده شده بود ، براي بهبودي وي اقدام به جمع آوري كمك مالي كرد. [35] [15] ماندر هنگام فيلمبرداري فيلم درگذشت و لوك پري ، كه وي را در آخرين حضور خود در صفحه نمايش به تصوير مي كشد ، اندكي بعد درگذشت. [36] پسر لوك ، جك پري ، در فيلم با او ظاهر مي شود. [37] سام Wanamaker خلبان واقعي لنسر را كارگرداني كرد كه در آن دزدان دريايي سرزمين شخصيت هاي واقعي بودند. [38]
    بروس لي يك هنرپيشه و رزمي كار بود كه در سريال Green Hornet در نقش كاتو بازي كرد. او هنرهاي رزمي تيت را براي خدمه خرابكار تدريس كرد و همچنين سبرينگ ، پولانسكي و مك كوئين را آموزش داد. [32]

 

روزگاري در هاليوود

فيلم Parasite (فيلم 2019)

۳ بازديد

Parasite (به كره اي: 기생충 ؛ RR: Gisaengchung) فيلمي كمدي سياه و كمدي كره جنوبي به كارگرداني بونگ جون هو در سال 2019 است كه فيلمنامه آن را نيز با همكاري هان جين وون نوشت. در اين فيلم بازي هاي Song Kang-ho، Lee Sun-kyun، Cho Yeo-jeong، Choi Woo-shik، Park So-dam، Jang Hye-jin، and Lee Jung-eun وجود دارد و اعضاي يك خانواده فقير را كه قصد استخدام دارند را دنبال مي كند. توسط يك خانواده ثروتمند از طريق نفوذ در خانه آنها و خود را به عنوان افراد غير مرتبط و داراي صلاحيت بسيار زياد نشان مي دهد.

Parasite براي اولين بار در جشنواره فيلم كن 2019 در 21 مه 2019 به نمايش درآمد ، جايي كه اين فيلم اولين فيلم كره جنوبي بود كه برنده نخل طلا شد. سپس توسط سي جي انترتينمنت در كره جنوبي در تاريخ 30 مه 2019 اكران شد. از نظر بسياري از منتقدان اين فيلم بهترين فيلم سال 2019 و همچنين يكي از بهترين فيلم هاي دهه است. همچنين اين فيلم چهل و دومين فيلم داراي بالاترين امتياز در Metacritic است. اين فيلم با بودجه توليد حدود 11 ميليون دلار بيش از 264 ميليون دلار در سراسر جهان فروش كرد و تبديل به پردرآمدترين فيلم كره جنوبي شد.

Parasite در ميان جوايز متعدد خود ، چهار جايزه برتر جوايز اسكار 92 را به دست آورد: بهترين فيلم ، بهترين كارگرداني ، بهترين فيلمنامه اصلي و بهترين فيلم بلند بين المللي ، تبديل شدن به اولين فيلم غير انگليسي زبان برنده اسكار بهترين فيلم ، اولين فيلم كره جنوبي كه نامزد شده و اولين فيلم غيرانگليسي زبان برنده بهترين فيلمنامه اصلي از سال 2003 تاكنون با مكالمه با او ، توليد اسپانيا. [يادداشت 1]

اين فيلم همچنين اولين فيلم كره جنوبي بود كه جايزه اسكار را دريافت كرد و اولين فيلم از سال 1955 به بعد از مارتي (و به طور كلي سومين فيلم) بود كه هم نخل طلا و هم جايزه اسكار بهترين فيلم را از آن خود كرد. اين فيلم همچنين برنده جايزه گلدن گلوب بهترين فيلم خارجي زبان و جايزه BAFTA بهترين فيلم غيربه زبان انگليسي شد و اولين فيلم غيرانگليسي بود كه برنده جايزه انجمن بازيگران صفحه نمايش براي اجراي برجسته يك بازيگر در يك فيلم سينمايي شد. . در 56 امين جوايز Grand Bell ، Parasite با پنج جايزه يازده نامزد برتر را به خود اختصاص داد (بيشترين جايزه براي نمايش).

طرح

خانواده كيم - پدر كي تاك ، مادر چانگ سوك ، دختر كي جونگ و پسر كي وو - در يك آپارتمان كوچك در زيرزمين (بانجيها) زندگي مي كنند ، [9] مشاغل موقت كم درآمد به عنوان پوشه هاي جعبه پيتزا دارند ، و براي تأمين مخارج زندگي خود تلاش كنند. [10] دانشجوي دانشگاه مين هيوك ، دوست كي وو ، صخره اي دانشمند را براي وعده ثروت به خانواده مي دهد. او كه براي تحصيل در خارج از كشور ترك مي شود ، پيشنهاد مي كند كه كي وو كار خود را به عنوان يك معلم خصوصي انگليسي براي دختر خانواده ثروتمند پارك ، Da-hye ، عهده دار شود. كي وو به عنوان دانشجوي دانشگاه يونسي ظاهر مي شود و توسط پارك ها استخدام مي شود.

خانواده كيم به يكديگر به عنوان كارگران غير مرتبط و داراي صلاحيت زياد توصيه مي كنند كه وظيفه خادم پارك ها را بر عهده بگيرند. كي وو مربيان معلم است و Da-hye را اغوا مي كند. كي جونگ در نقش "جسيكا" ، يك هنر درمانگر پسر كوچك پاركها ، دا ترانه ظاهر مي شود. كي جونگ با گذاشتن لباس زير لباس راننده آقاي پارك را براي داشتن رابطه جنسي در ماشين فريم مي كند و كي تاك به جاي او استخدام مي شود. سرانجام ، چونگ سوك پس از سو K استفاده كيمها از آلرژي هلو در خانه دار مدتها ، مون گوانگ ، به عنوان خانه دار پارك ها عهده دار كار شد تا خانم پارك را به سل مبتلا كند.

هنگامي كه پارك ها در يك سفر كمپينگ حركت مي كنند ، كيم ها از تجملات اقامت خود لذت مي برند. مون گوانگ درب منزل ظاهر مي شود و به چونگ سوك مي گويد كه چيزي را در زيرزمين گذاشته است. او وارد يك ورودي مخفي به يك پناهگاه زيرزميني ايجاد شده توسط معمار و مالك قبلي مي شود ، جايي كه شوهر مون گوانگ ، گئون سا ، بيش از چهار سال است كه به طور مخفيانه در آنجا زندگي مي كند و از كوسه هاي وام پنهان شده است. چونگ سوك از درخواست مون گوانگ براي كمك به گئون-سا در پناهگاه خودداري مي كند ، اما كيم هاي شنود كننده به طور تصادفي خود را نشان مي دهند. مون گوانگ از آنها فيلم مي گيرد و تهديد مي كند كه فيلم را به پاركها مي فرستد.

يك طوفان شديد باران پاركها را زود به خانه مي آورد و كيم ها براي تميز كردن خانه قبل از بازگشت پارك ها درگيرند ، در حالي كه بين مون گوانگ ، گيون سائه و كيمز درگيري وجود دارد. كيمزها گئون-سا و يك مون گوانگ را كه به شدت زخمي شده است در پناهگاه به دام مي اندازند. خانم پارك براي چونگ سوك فاش كرد كه دا ترانه در تولد قبلي خود ، وقتي ديد "شبح" (گيون-سا) از زيرزمين بيرون مي آيد ، يك تجربه آسيب زاي تشنج آور را تجربه كرده است. كيم ها موفق مي شوند به دزدكي حركت از خانه بيرون بيايند ، اما نه قبل از شنيدن سخنان بي دست و پا آقاي پارك در مورد بوي بد كي-تاك. آنها خانه خود را غرق در آب فاضلاب مي دانند و مجبور مي شوند در سالن ورزشي با ساير آوارگان پناه بگيرند.

روز بعد خانم پارك با كمك خانواده كيم يك جشن خانه اي را براي تولد Da-song برگزار مي كند. كي وو با سنگ دانشمند وارد پناهگاه مي شود تا رو به روي گئون سا شود. وي كه مون گوانگ را مرده يافت ، توسط گئون سا مورد حمله قرار مي گيرد ، كه با صخره سر او را كتك مي زند و فرار مي كند و كي وو را در استخر خون بيرون از ورودي سنگر مي خواباند. گئون سا به دنبال انتقام از مون گوانگ ، در مقابل مهمانان وحشت زده كي جونگ را با چاقوي آشپزخانه مي زند. دا-ترون با ديدن گئون ساي دچار تشنج ديگري مي شود و درگيري شروع مي شود تا اينكه چونگ سوك با سيخ كباب به طور كشنده اي گئون سا را ​​چاق مي كند. در حالي كه كي تاك به كي جونگ دچار خونريزي شديد تمايل دارد ، آقاي پارك به او دستور مي دهد تا دا ترانه را به بيمارستان منتقل كند. در هرج و مرج ، كي تاك با ديدن واكنش انزجارآميز آقاي پارك به بوي گئون ساي ، چاقو را گرفته و او را مي كشد. سپس كي تاك با ترك بقيه خانواده كيم از صحنه فرار مي كند.

هفته ها بعد كي وو بعد از جراحي مغز از خواب بيدار مي شود. او و چونگ سوك به جرم كلاهبرداري محكوم شده و به شرط آزمايشي قرار گرفتند. كي جونگ درگذشت و كي تاك ، تحت تعقيب پليس براي قتل آقاي پارك ، ناپديد شد. گئون-سا يك مرد بي خانمان در نظر گرفته شده است ، و نه انگيزه وي و نه كي تاك براي ضربات چاقو مشخص نيست. كي وو در خانه پاركها جاسوسي مي كند و به خانواده اي آلماني كه از تاريخچه آن بي اطلاع هستند فروخته مي شود و از چراغ چشمك زن پيامي را در كد مورس مي بيند. اين از طرف كي تاك است كه از طريق گاراژ به پناهگاه فرار كرد. او اكنون شب به يخچال حمله مي كند ، مون گوانگ را در حياط پشت خانه دفن كرده و هر روز به نور سوسو مي زند ، اميدوار است كه كي وو آن را ببيند. كي وو كه هنوز در زيرزمين با مادرش زندگي مي كند نامه اي به كي تاك مي نويسد و عهد مي كند پول كافي بدست آورد تا روزي خانه را بخرد و با پدرش دوباره جمع شود.
قالب

آهنگ كانگ هو در نقش كيم كي تاك (آقاي كيم ؛ 김기택 ؛ گيم گيتاك) ، پدر خانواده كيم
    لي سون كيون در نقش پارك دونگ ايك (ناتان ؛ 박동익 ؛ باك دونگيك) ، پدر خانواده پارك
    چو يئو جئونگ در نقش چوي يئون گيو (مادام ؛ 최연 교 ؛ چوئه يونگيو) ، مادر خانواده پارك
    چوي وو شيك در نقش كيم كي وو (كوين ؛ 김기우 ؛ گيم گيو) ، پسر خانواده كيم
    پارك سد در نقش كيم كي جونگ (جسيكا ؛ 김기정 ؛ گيم گيجهونگ) ، دختر خانواده كيم
    لي يونگ يون در نقش گوك مون گوانگ (국문 광 ؛ گوك مونگوانگ) ، خانه دار
    جانگ هي جين در نقش چونگ سوك (박충숙 ؛ باك چونگسوك) ، مادر خانواده كيم
    Park Myung-hoon as Oh Geun-se (오 근세؛ O Geunse) ، شوهر Moon-gwang
    جونگ جي سو به عنوان پارك دا هاي (박다혜 ؛ باك داهي) ، دختر خانواده پارك
    يونگ هيون جون به عنوان آهنگ پارك دا (박 다송 ؛ باك داسونگ) پسر خانواده پارك
    Park Keun-rok در نقش يون (윤؛ Yun) ، سلف كيم كي تاك در نقش راننده Park Dong-ik
    پارك سئو جون در نقش مين هيوك (민혁 ؛ مينه يوك) ، دوست كي وو (پرفروش) [11]

توليد
توسعه

ايده Parasite از سال 2013 آغاز شد. هنگام كار بر روي Snowpiercer ، بونگ توسط يكي از دوستان بازيگر تئاتر براي نوشتن يك نمايشنامه تشويق شد. او در اوايل 20 سالگي معلم پسر يك خانواده ثروتمند در سئول بود و فكر مي كرد تجربه خود را به يك مرحله توليد تبديل كند. [12] عنوان فيلم Parasite توسط بونگ انتخاب شد زيرا معناي مضاعفي داشت كه او مجبور شد گروه بازاريابي فيلم را متقاعد كند از آن استفاده كنند. بونگ گفت: "از آنجا كه داستان در مورد نفوذ و ضعف خانواده فقير به خانه ثروتمند است ، بسيار واضح به نظر مي رسد كه Parasite به خانواده فقير اشاره دارد ، و من فكر مي كنم به همين دليل تيم بازاريابي كمي مردد بود. اما اگر به آن نگاه كنيد از راه ديگر ، مي توانيد بگوييد كه خانواده ثروتمند ، آنها از نظر كار انگلي نيز هستند. آنها حتي نمي توانند ظرف بشويند ، خودشان نمي توانند رانندگي كنند ، بنابراين كار خانواده فقير را از بين مي برند. بنابراين هر دو انگلي هستند. "[13]

نوشتن

پس از اتمام Snowpiercer ، بونگ يك فيلم پانزده صفحه اي براي نيمه اول Parasite نوشت ، كه دستيار توليد او در Snowpiercer ، هان جين وون ، آن را به سه پيش نويس متفاوت فيلمنامه تبديل كرد. [12] پس از اتمام Okja ، بونگ به پروژه بازگشت و فيلمنامه را به پايان رساند. هان به عنوان نويسنده مشترك اعتبار دريافت كرد. [12]

بونگ گفت كه اين فيلم تحت تأثير فيلم "خانوم گوتيك" كره اي The Housemaid قرار دارد كه در آن ثبات يك خانواده از طبقه متوسط ​​با ورود يك متلاشي كننده مخل به صورت كمك هاي خانگي تهديد مي شود. [14] حادثه كريستين و لئا پاپين - دو خدمتكار زنده كه كارفرمايان خود را در فرانسه دهه 1930 قتل كردند - نيز منبع الهام بونگ بود. [15] بونگ همچنين گذشته خود را در نظر گرفت ، جايي كه او براي يك خانواده ثروتمند تدريس كرده بود. بونگ گفت: "اين احساس را داشتم كه در زندگي خصوصي افراد كاملاً غريبه نفوذ مي كنم. هر هفته به خانه آنها مي رفتم و فكر مي كردم چقدر سرگرم كننده خواهد بود اگر بتوانم همه دوستانم را يكي يكي به خانه نفوذ كنم. "[16] علاوه بر اين ، عنصر Moon-gwang كه به هلو حساسيت دارد از يكي از دوستان دانشگاه بونگ كه اين آلرژي را دارد الهام گرفته است ، همانطور كه بونگ در Reddit AMA تأييد كرد. [17] يكي ديگر از عناصر برجسته شخصيت ناشي از كي وو و عدم توانايي وي در عملكرد خوب در امتحانات دانشگاه است. چوي وو شيك ، بازيگر كي وو ، اظهار داشت كه شخصيت باهوشي است ، اما قدرت لازم براي موفقيت در امتحانات را ندارد. [18] كي وو خودش به دا هيه مي گويد كه وي براي قبولي در امتحانات به آن كيفيت نياز دارد. [18]

دارسي پاكت ، آمريكايي ساكن كره جنوبي ، به عنوان مترجم زيرنويس انگليسي كار مي كرد و مستقيماً با بونگ همكاري مي كرد. [19] پاكت Jjapaguri يا Chapaguri ، غذايي را كه توسط يك شخصيت فيلم پخته شده ، به عنوان ram-don ، به معناي ramen-udon ارائه داد. اين تركيبي از Chapagetti و Neoguri است كه توسط Nongshim توليد شده است. [20] نسخه انگليسي فيلم بسته هايي با برچسب "ramyeon" و "udon" انگليسي را نشان مي دهد تا نحوه ايجاد نام را براي انگليسي زبانان برجسته كند. پكت معتقد بود كه كلمه ram-don قبلاً وجود نداشته است زيرا هيچ نتيجه اي در Google پيدا نكرد. [21] در يك مورد ، Paquet از دانشگاه آكسفورد به عنوان دانشگاه ملي سئول به عنوان مرجع استفاده كرد و در مورد ديگر ، از WhatsApp به عنوان برنامه پيام رساني به جاي KakaoTalk استفاده كرد. [19] به دليل تمايل بونگ به انگلستان ، و به دليل اينكه پكت معتقد بود استفاده از هاروارد "انتخاب بيش از حد واضحي" است ، آكسفورد را به جاي هاروارد انتخاب كرد. [21] پكت نوشت: "من نمي خواهم طنز كار كند ، مردم بايد فوراً آن را درك كنند. با يك كلمه ناآشنا ، شوخ طبعي از بين مي رود". [21]
فيلمبرداري

عكس اصلي براي Parasite در 18 مه 2018 آغاز شد ، [22] [23] و 124 روز بعد در 19 سپتامبر 2018 پايان يافت. [24] فيلمبرداري در حوالي سئول و در جئونجو انجام شد. [25] مدير عكاسي فيلم Hong Kyung-pyo است. [26]
خانه پارك ها
اين خانه در يك مجموعه ساخته شد و همه چيز در طبقه اول به بعد از توليد اضافه شد.

خانه پارك ها مجموعه اي بود كه به طور خاص ساخته شده بود. طبقه همكف و باغ در زمين خالي در فضاي باز احداث شده اند ، در حالي كه زيرزمين و طبقه اول روي مجموعه ساخته شده اند. [27] يانگ جين مو توضيح داد: "ما طبقه اصلي خانه را در يك بك لوت ساخته ايم و براي طبقه دوم آن بيرون صفحه سبز است." "وقتي از داخل به سمت بيرون شليك كرديم ، همه چيز آن طرف باغ همه VFX بود." [28]

بونگ ، به عنوان بخشي از فيلمنامه ، چيدمان اساسي اين خانه را نيز طراحي كرده است. "اين درون اين فيلم مانند جهان خودش است. هر شخصيت و هر تيم فضاهايي را در اختيار دارد كه مي تواند به آنها نفوذ كند و همچنين فضاهاي مخفي كه نمي دانند." [29] يك معمار داستاني نامگوونگ هيونجا به عنوان طراح خانه و مالك قبلي قبل از پاركها ، و لي هاون طراح توليد عملكرد و فرم خانه را بر اساس چگونگي طراحي نامگوونگ در نظر گرفت. [27] خانه پاركها طوري ساخته و ساخته شد كه نه تنها يك خانه زيبا باشد ، بلكه "صحنه اي است كه نيازهاي دقيق دوربين ، ساخته ها و شخصيت هاي او را ارائه مي دهد ، در حالي كه مضامين غني فيلم او را مجسم مي كند." [30]

لي گفت: "از آنجا كه خانه آقاي پارك توسط يك معمار در داستان ساخته شده است ، يافتن رويكرد مناسب براي طراحي خانه آسان نبود ... من يك معمار نيستم و فكر مي كنم در نحوه معماري تفاوت وجود دارد يك فضا و چگونگي انجام يك طراح توليد را در نظر مي گيرد. ما زاويه دوربين و مسدود كردن را در اولويت قرار مي دهيم در حالي كه معماران فضاهايي را براي زندگي مردم درست مي كنند و بنابراين در اطراف مردم طراحي مي كنند. بنابراين من فكر مي كنم كه اين روش بسيار متفاوت است. "[29] به عنوان مثال ، Ha- جون ثابت كرد كه نامگوونگ از اتاق نشيمن طبقه اول براي قدرداني از باغ استفاده مي كند ، بنابراين اين باغ با يك پنجره گسترده و فقط گزينه هاي صندلي اسپارت براي اين كار ساخته شده است. [27] برخي از آثار هنري داخلي در مجموعه هاي خانه توسط سئونگ مو پارك ، هنرمند كره جنوبي ، از جمله آثار هنري موجود وي و برخي ديگر به وضوح براي فيلم ساخته شده است. [27] علاوه بر اين ، طراحي خانه و فضاي داخلي آن با هدف ايجاد مجموعه مناسب براي فيلمبرداري با نسبت ابعاد 2.35: 1 انجام شد و اتاق هاي عريض و عميق تر را به جاي ارتفاع ترجيح مي داد.

لي گفت: خورشيد فاكتور مهمي هنگام ساخت مجموعه خارج است. لي توضيح داد: "جهت خورشيد نكته مهمي بود كه بايد در نظر داشت در حالي كه ما به دنبال بخشهاي بيروني بوديم". "ما بايد موقعيت خورشيد را در بازه زماني مورد نظر خود به خاطر بسپاريم و موقعيت ها و اندازه پنجره ها را بر اين اساس تعيين كنيم. از نظر نور عملي ، DP [مدير عكاسي Hong Kyung-pyo] درخواست هاي خاصي در مورد رنگ داشت. او مي خواست روشنايي غيرمستقيم پيچيده و گرماي حاصل از منابع نوري تنگستن. قبل از ساخت مجموعه ، من و DP چندين بار از مكان بازديد كرديم تا هر بار حركت خورشيد را بررسي كنيم و با هم درمورد مكان مجموعه تصميم گرفتيم. [29]
آپارتمان كيمز

آپارتمان نيمه زيرزمين كيمز و خيابان آن نيز به دليل ضرورت فيلمبرداري از صحنه هاي جاري شدن سيل در مجموعه ساخته شده اند. [29] لي ها جون از چندين روستا و شهر متروكه در كره جنوبي كه براي كمك به اطلاع از طراحي صحنه استفاده شده بود ، بازديد و از آنها عكس گرفت. وي همچنين داستان هايي براي همسايگان كيمز خلق كرد و جزئيات مربوط به ساكنان كنار خيابان را براي بهبود اصالت ظاهر خيابان اضافه كرد. [27]
ويرايش

به گفته تدوينگر يانگ جين مو ، بونگ جون هو تصميم به فيلمبرداري فيلم بدون پوشش سنتي گرفته است. براي دادن گزينه هاي ويرايش بيشتر با عكسهاي محدود ، آنها بعضي اوقات برداشت هاي مختلف از يك عكس را به هم مي چسباندند. [31] يانگ فيلم را با استفاده از Final Cut Pro 7 ويرايش كرد ، برنامه اي كه از سال 2011 به روز نشده است. [32]

انتشار و تدوين اصلي فيلم براي اكران به صورت رنگي انجام شد. نسخه سياه و سفيد اين فيلم پيش از نمايش جهاني در كن توليد و در 26 ژانويه 2020 در جشنواره بين المللي فيلم روتردام آغاز به كار كرد و از 29 تا 31 ژانويه دوباره اكران شد. همچنين در برخي از كشورها نسخه محدودي دريافت كرد. [33] [34]

 

فيلم parasite

فيلم ايرلندي (2019)

۲ بازديد

مرد ايرلندي (با عنوان روي صفحه به عنوان مي شنوم كه شما خانه ها را رنگ آميزي مي كنيد) يك فيلم جنايي حماسي آمريكايي محصول سال 2019 به كارگرداني و تهيه كنندگي مارتين اسكورسيزي و نويسندگي استيون زايليان است كه بر اساس كتاب غير داستاني I Heard You Paint Houses ساخته چارلز برانت ساخته شده است. در اين فيلم رابرت دنيرو ، آل پاچينو و جو پسي بازي مي كنند و ري رومانو ، بابي كاناوال ، آنا پاكوين ، استفان گراهام و هاروي كيتل در نقش هاي مكمل بازي مي كنند. اين فيلم فرانك شيران (دنيرو) راننده كاميون را دنبال مي كند كه به يك قاتل درگير با راسل بوفالينو (پسي) و خانواده جنايتكار او تبديل مي شود ، از جمله زمان كار در تيم قدرتمند جيمي هوفا (پاچينو).

در سپتامبر 2014 ، پس از سالها جهنم توسعه ، ايرلندي به عنوان فيلم بعدي اسكورسيزي پس از سكوت (2016) اعلام شد. دنيرو ، كه به عنوان تهيه كننده نيز فعاليت مي كرد ، و پاچينو در آن ماه تأييد شدند ، و همچنين Pesci ، كه پس از درخواست هاي متعدد از بازنشستگي غير رسمي خود براي بازيگري بيرون آمد. عكاسي اصلي در سپتامبر 2017 در شهر نيويورك و در بخش هاي مينولا و پارك ويليستون در لانگ آيلند آغاز شد و در مارس 2018 پيچيده شد. صحنه ها با يك دكل سه دوربين سفارشي فيلمبرداري شدند تا به تسهيل جلوه هاي ديجيتالي ضد پيري گسترده كمك كنند. دنيرو ، پاچينو و پسچي ​​جوان تر به نظر مي رسند. اين فيلم با بودجه توليد 159–250 ميليون دلار و زمان اجرا 209 دقيقه ، گرانترين و طولاني ترين فيلم دوران حرفه اي اسكورسيزي است.

ايرلندي در پنجاه و هفتمين جشنواره فيلم نيويورك به نمايش در آمد و از 1 نوامبر 2019 اكران نمايشي محدودي داشت و از 27 نوامبر 2019 از طريق نتفليكس پخش جرياني ديجيتال آغاز شد. با تحسين كارگردان و بازيگران اسكورسيزي مورد تحسين منتقدان جهاني قرار گرفت. از دنيرو ، پاچينو و پسچي. اين فيلم با استقبال بي نظيري روبرو شد. در 92 اسكار ، 10 نامزد دريافت كرد ، از جمله بهترين فيلم ، بهترين كارگرداني ، بهترين بازيگر نقش مكمل مرد براي پاچينو و پسچي ​​و بهترين فيلمنامه اقتباسي. علاوه بر اين ، در هفتاد و هفتمين دوره جوايز گلدن گلوب ، پنج بار نامزد دريافت جايزه از جمله بهترين فيلم - درام شد ، در حالي كه در 73 امين جوايز فيلم آكادمي انگليس 10 نامزد كسب كرد ، از جمله بهترين فيلم.

طرح

فرانك شيران ، كهنه سرباز جنگ جهاني دوم ، در يك خانه سالمندان روي صندلي چرخدار خود ، از زمان حضور خود به عنوان يك مجرم براي يك سنديكا جنايت مي گويد.

در دهه 1950 فيلادلفيا ، شيران به عنوان راننده كاميون تحويل كار مي كند و شروع به فروش برخي از محتويات محموله هاي خود به گنگستر محلي Skinny Razor ، عضوي از خانواده جنايي فيلادلفيا به رياست آنجلو برونو مي كند. بعد از اينكه شركت شيران براي او را به سرقت متهم كرد ، بيل بوفالينو ، وكيل اتحاديه ، پرونده را پس از امتناع شيران از نام بردن مشتريان خود به قاضي ، منتفي مي كند. بيل شيران را به پسر عمويش راسل بوفالينو ، رئيس خانواده جنايي شمال شرقي پنسيلوانيا معرفي مي كند. شيران شروع به انجام مشاغل براي راسل ، و همچنين اعضاي جهان زيرين فيلادلفيا جنوبي ، از جمله "نقاشي خانه ها" ، يك حسن تعبير براي قتل يا قتل عام. به زودي ، راسل شيران را به جيمي هوفا ، رئيس اخوان بين المللي تيمسترها ، كه داراي روابط مالي با خانواده جنايتكار در شمال شرقي پنسيلوانيا است ، معرفي مي كند و در تلاش است تا با آنتوني "توني پرو" Provenzano ، و همچنين فشارهاي فزاينده ، مقابله كند. دولت فدرال. هوفا با شيران و خانواده اش به ويژه دخترش پگي صميمي مي شود و شيران محافظ ارشد هوفا مي شود.

پس از انتخابات جان اف كندي در سال 1960 ، راسل هيجان زده است در حالي كه هوفا خشمگين است. برادر كندي ، رابرت كندي ، كه به عنوان دادستان كل منصوب شد ، در تلاش براي سرنگوني هوفا ، جواني را تشكيل مي دهد كه سرانجام در سال 1964 به جرم دستكاري در هيئت منصفه دستگير و محكوم شد.

در حالي كه هوفا در زندان است ، جانشين وي در بالاي تيمسترها ، فرانك "فيتز" فيتزيمونز ، شروع به خرج كردن صندوق بازنشستگي اتحاديه كار و وام هاي بدون بهره به مافيا مي كند. روابط هوفا با توني پرو ، كه خود به جرم زورگيري دستگير شده است ، نيز قابل ترميم است. حكم هوفا توسط رئيس جمهور ريچارد نيكسون در سال 1971 تخفيف يافت ، اگرچه وي تا سال 1980 از شركت در هرگونه فعاليت تيمستر منع شده است.

هوفا با وجود شرايط مشروط ، طرحي را براي بازپس گيري قدرت خود در بالاي تيمسترها انجام مي دهد. بي احترامي روزافزون هوفا نسبت به ديگر رهبران تيمستر و منافع خانوادگي جرايم مرتبط ، نگران كننده راسل است. در هنگام شام به احترام شيران در اكتبر 1973 ، راسل به شيران مي گويد كه با هوفا مقابله كند و به او هشدار دهد كه سران خانواده هاي جنايت از رفتار او ناراضي هستند. هوفا سپس به شيران اطلاع مي دهد كه او "چيزهايي مي داند" كه راسل و ساير دون ها از اطلاع وي اطلاع ندارند و بعدا ادعا مي كند كه او دست نخورده است ، زيرا اگر اتفاقي براي او بيفتد همه آنها در زندان خواهند بود.

در سال 1975 ، هنگامي كه راس براي عروسي دختر بيل بود ، راسل به شيران مي گويد كه دون ها از هوفا سير شده اند و قتل وي را تحريم كرده اند. راسل با اكراه ، به شيران اطلاع مي دهد كه او به عنوان ماشه گير انتخاب شده است ، زيرا مي داند در غير اين صورت ممكن است بخواهد هوفا را هشدار دهد يا نجات دهد. اين دو نفر به يك فرودگاه مي روند كه شيران سوار هواپيما مي شود و به ديترويت مي رود. هوفا ، كه با توني پرو و ​​آنتوني گياكالون جلسه اي را در يك ناهارخوري محلي برنامه ريزي كرده بود ، از ديدن شيران دير رسيدن با دير رسيدن پسر خواننده هوففا ، چاكي اوبراين و گانگستر سالي باگ ، متعجب مي شود. آنها به هوفا توصيه مي كنند كه جلسه به خانه اي منتقل شود كه توني پرو و ​​راسل در انتظار آنها هستند و او نيز به آنها در ماشين پيوست. هوفا با ورود به خانه ، آن را خالي مي يابد و مي فهمد كه او را تنظيم كرده اند. او برمي گردد تا در آنجا ترك كند كه شيران قبل از اينكه اسلحه را بالاي بدنش نزديك ورودي بگذارد ، دو بار او را در فاصله خالي شليك مي كند. پس از عزيمت شيران ، دو گانگستر جوان بدن را سوزانده اند تا تمام آثار او را از بين ببرند.

شيران ، راسل ، توني پرو و ​​ديگران پس از انجام پنجمين مورد در تحقيقات بزرگ هيئت منصفه در مورد ناپديد شدن هوفا ، سرانجام به اتهامات مختلف غير مرتبط با قتل هوفا محكوم مي شوند. يكي پس از ديگري ، گانگسترهاي سالخورده در زندان شروع به مرگ مي كنند. شيران سرانجام آزاد مي شود و در خانه سالمندان قرار مي گيرد. او سعي مي كند با دختران بيگانه خود آشتي كند ، اما پگي ، به ظن مشاركت در ناپديد شدن هوفا ، همه ارتباطاتش را قطع مي كند. شيران شروع به ديدن كشيش كاتوليك منصوب شده در خانه سالمندان مي كند كه شيران را براي جرايمي كه در طول زندگي خود مرتكب شده است ، استغفار مي كند. هنگامي كه كشيش مي رود ، شيران از او مي خواهد در را كمي تنگ كند و يكي از عادت هاي هوفا را تقليد كند.

قالب

    رابرت دنيرو در نقش فرانك شيران
    آل پاچينو در نقش جيمي هوفا
    جو پسي در نقش راسل بوفالينو
    ري رومانو در نقش بيل بوفالينو
    بابي كاناوال در نقش تيغ لاغر
    آنا پاكوين در نقش پگي شيران پيرتر
        لوسي گالينا در نقش جوان پگي شيران
    استفان گراهام در نقش آنتوني "توني پرو" پرووانزانو
    هاروي كايتل در نقش آنجلو برونو
    استفاني كورتزوبا در نقش ايرن شيران
    كاترين ناردوچي در نقش كري بوفالينو
    ولكر وايت در نقش ژوزفين "جو" هوفا
    جسي پلمونز در نقش چاكي اوبراين
    جك هاستون در نقش رابرت كندي / RFK
    دومنيك لومباردوززي در نقش چربي توني سالرنو
    پل هرمان در نقش زمزمه هاي دي تيوليو
    لوئيس كانسلمي در نقش سالي باگ
    گري بصارابا در نقش فرانك "فيتز" فيتزيمون
    مارين ايرلند به عنوان Dolores Sheeran قديمي تر
        هند Ennenga در نقش جوان دولورس
    سباستين مانيسكالكو در نقش "ديوانه" جو گالو
    استيون وان زندت در نقش جري واله
    جنيفر مود در نقش ماريان شيران پير
        تس پرايس در نقش ماريان جوان

علاوه بر اين ، چندين بازيگر در نقش هاي كوچكتر ظاهر مي شوند ، از جمله الكسا پالادينو در نقش مري شيران ، كوين اورورك در نقش جان مك كالو ، بو ديتل در نقش جوئي گليمكو ، كيت آرينگتون در نقش كاني شيران پير ، جوردين دي ناتاله در نقش جوان كاني شيران ، جيم نورتون در نقش دون ريكلز ، آل لينه در نقش سام "مومو" جيانكانا ، گري پاستوره در نقش آلبرت آناستازيا ، دانيل جنكينز در نقش اي. هاوارد "گوشهاي بزرگ" هانت ، پل بن ويكتور در نقش جيك گوتليب ، پاتريك گالو در نقش آنتوني "توني جك" جياكلون ، جيك هافمن در نقش آلن دورفمن ، كن كلارك در نقش جيمز پي. هوفا ، پيتر جي فرناندز در نقش سيسيل بي مور ، جف مور در نقش فرانك چرچ ، جينو كافارلي در نقش فرانك ريزو و رابرت فونارو در نقش جاني ، متصدي بار در اتاق دوستانه از نقش هاي ناشناس مي توان به جاناتان موريس و جيمز مارتين به عنوان كشيش ، اكشن برونسون به عنوان يك فروشنده تابوت ، ويني ولا به عنوان مدير حياط شركت گوشت ، مت والتون به عنوان ميزبان تلويزيون و داشا پولانكو به عنوان پرستار اشاره كرد.
توليد

توسعه
مارتين اسكورسيزي ، كارگردان و تهيه كننده فيلم.

اسكورسزي در مصاحبه اي با گاردين با اشاره به اينكه طرح اوليه اين پروژه از دهه 1980 آغاز شده است ، اظهار داشت: "من و باب [دنيرو] سالها تلاش كرده بوديم كه پروژه اي را ارائه دهيم. اين پروژه در واقع حدود 35 سال آغاز شد. پيش از اين با ايده بازسازي فيلم The Bad and the Beautiful و دنباله دو هفته در شهر ديگر. به نوعي ما آن را خسته كرديم. "[4] پس از آن ، اسكورسيزي با ايده اي براي ساخت يك داستان قديمي پيرزن ، به دنيرو نزديك شد ، اما چنين نشد. حركت رو به جلو. [5] دنيرو سپس آن بحث قديمي را احيا كرد و "پس از خواندن نسخه اي از كتاب" من شنيدم شما خانه هاي خود را رنگ آميزي مي كنيد "نوشته چارلز براندت [6] ، پروژه را به مرحله اجرا درآورد" ، با اسكورسيزي كه مي گفت دنيرو همانطور كه ​​به او گفت "خيلي احساساتي شد" درباره شخصيت اصلي. [7] اسكورسيزي سپس به كارگرداني اقتباس سينمايي از كتاب و انتخاب بازيگران دنيرو ، آل پاچينو و جو پسچي ​​علاقه مند شد. [8]

ايرلندي مرحله توسعه خود را در سال 2007 آغاز كرد. [9] [10] مطالب داستاني جديد و بازنويسي ها باعث شد تا فيلم جايگاه خود را در تقويم اكران فيلم از دست بدهد و اسكورسيزي پيش از بازگشت به ايرلندي. [11] در سپتامبر 2014 ، پس از سالها جهنم توسعه ، [9] پاچينو تأييد كرد كه اين فيلم پروژه بعدي اسكورسيزي پس از سكوت خواهد بود. [12] در اكتبر 2015 ، دنيرو اظهار داشت كه اين فيلم هنوز در حال رخ دادن است و مي توانست فيلمبرداري را در سال 2016 با تأييد استيون زايليان به عنوان نويسنده فيلمنامه آغاز كند. [13] [14] دنيرو همچنين به عنوان تهيه كننده اين فيلم فعاليت كرد. [15] در ژوئيه 2017 ، گزارش شد كه اين فيلم به عنوان مجموعه اي از فلاش بك هاي يك فرانك شيران مسن ارائه مي شود ، كه به عنوان خاطرات بسياري از فعاليت هاي جنايتكارانه او در طول چندين دهه به تصوير كشيده شده است ، قديمي 80 سالگي است. "[17] تهيه كننده اروين وينكلر اين پروژه را" گردهمايي افرادي كه از زمان كودكي با هم كار كرده اند "تعريف كرد. فيلم ، اين يك فيلم كندتر است [...] اين بچه ها هستند كه از ديدگاه قديمي تر به خود نگاه مي كنند. "[10]
بودجه و بودجه

در ماه مه 2016 ، شركت توليدي مكزيكي Fábrica de Cine 100 ميليون دلار براي تأمين مالي فيلم پيشنهاد داده بود و از طريق آن معامله ، Paramount Pictures حقوق داخلي را حفظ مي كرد. [19] IM Global همچنين در حال گردآوري بود تا حقوق فروش بين المللي فيلم را پيشنهاد كند. [19] STX Entertainment حق پخش بين المللي فيلم را به قيمت 50 ميليون دلار با ضرب و شتم از استوديوهاي ديگر مانند Universal Pictures ، 20th Century Fox و Lionsgate خريداري كرد ، در حالي كه Fábrica de Cine قرارداد را بست و پارامونت حقوق داخلي خود را حفظ كرد. [20] [21]

در فوريه 2017 ، كمپاني پارامونت پيكچرز حق توزيع داخلي فيلم The Irishman را پس از اعلام عدم تأمين بودجه فيلم به دليل بودجه صعود توسط Fábrica de Cine ، كاهش داد. سپس نتفليكس حق فيلم را به قيمت 105 ميليون دلار خريد و توافق كرد كه بودجه 125 ميليون دلاري فيلم را با يك تاريخ اكران پيش بيني شده در اكتبر 2019 تأمين كند. [22] [23] در مارس 2018 ، همچنين گزارش شد كه بودجه فيلم از 125 ميليون دلار به 140 ميليون دلار بالون رسيده است ، كه بيشتر به دليل جلوه هاي بصري مورد نياز براي جوان تر نشان دادن دنيرو ، پاچينو و پسي در نقاط مختلف فيلم بود. [24] در آگوست همان سال ، گمانه زني ها مبني بر اينكه طبق گزارشات تا زمان پايان توليد پس از توليد ، هزينه 175 ميليون دلار افزايش يافته بود ، برخي از نشريات ادعا كردند كه ممكن است به 200 ميليون دلار نيز برسد. [25] [ 26]

در آگوست 2019 ، گزارش شد كه هزينه رسمي فيلم 159 ميليون دلار است. [27] با اين حال ، گزارش ها در مورد بودجه توليد همچنان متفاوت بوده و گاهي اوقات به 250 ميليون دلار نيز مي رسد ، جف اسنايدر از Collider مي گويد: "هيچ كس در بودجه اين فيلم در يك صفحه نيست. و بگذاريد به شما بگويم كه اين به چه معني است اين بدان معناست كه بودجه [بيش از آنچه تصور مي كنيد] است. "[28] [29] [30] [31] [32]"
نوشتن

در ژوئيه 2009 ، براندت از دنيرو تماس تلفني دريافت كرد كه منجر به ملاقات يك ماه بعد از آن دو ، اسكورسيزي و استيون زايليان ، فيلمنامه نويس شد. [11] جلسه قرار بود يك ساعت به طول انجامد اما در پايان چهار ساعت به طول انجاميد. برانت گفت كه "اين مطالب براي آنها جديد بود" و زايليان پيش از اين فيلم نامه اي را آماده كرده بود ، اما موارد اضافي كه برانت انجام داد نياز به انجام يك كار اضافي داشت. براي كمك ، برانت فيلمنامه اي را از خودش تحويل داد. برانت گفت: "زايليان نويسنده بزرگي است ، اشتباه نكنيد [...] من مي خواستم مطالب را وارد كنم." [11] در تيتراژ ابتدايي و به عنوان بازتاب روند اقتباس نوشتن ، فيلم نهايي با عنوان من شنيدم شما خانه ها را نقاشي مي كنيد ، نام رماني است كه تصوير بر اساس آن ساخته شده است ، در حالي كه عنوان مرد ايرلندي فقط در پايان اعتبارات ظاهر مي شود. [33]

صحت اعترافات فرض شده شيران و كتابي كه فيلم بر اساس آن بنا شده است ، توسط "دروغ هاي ايرلندي" ، مقاله اي در مورد تخته سنگ توسط بيل تونلي [34] و همچنين "جيمي هوفا و ايرلندي:" داستان واقعي جنايت؟ " توسط استاد دانشكده حقوق هاروارد جك گلداسميت ، كه در The New York Review of Books ظاهر شد. [35] چيپ فليشر ، ناشر كتاب «من شنيدم كه شما خانه هاي نقاشي مي كنيد» ، پاسخي دقيق به قطعه تونلي نوشت و آن را "در نهايت غيرمسئولانه ، و حتي ضرر آور نيست" خواند. [36] در يك مصاحبه ، دنيرو از روند نگارش فيلم دفاع كرد. با بيان ، "ما نمي گوييم كه ما داستان واقعي را مي گوييم [...] ما داستان خود را مي گوييم." [37]
ريخته گري
هاروي كايتل رئيس آنباج آنجلو برونو را به تصوير كشيد.

مدير انتخاب بازيگر اين فيلم الن لوئيس بود كه در چهار فيلم اسكورسيزي ديگر نيز مدير انتخاب بود. [38] در ژوئيه 2017 ، پاچينو و پسچي ​​رسماً به جمع بازيگران پيوستند ، ري رومانو نيز بهم پيوست و بابي كاناوال و هاروي كايتل در مذاكرات نهايي. [12] قبل از موافقت با شركت ، 50 بار به Pesci پيشنهاد شد كه نقش او گزارش شود ، در ابتدا گفت كه او نمي خواهد "كار گانگستر را دوباره انجام دهد" ، در حالي كه اسكورسيزي سعي كرد او را متقاعد كند مرد ايرلندي "متفاوت" خواهد بود. [7] دنيرو سهم بزرگي در متقاعد كردن پسچي ​​براي ايفاي اين نقش داشت و به او گفت: "ما بايد اين كار را انجام دهيم. چه كسي مي داند پس از آن چيزي وجود دارد؟" [39] در سپتامبر 2017 ، جك هاستون ، [40] استيون گراهام ، [41] دومنيك لومباردوززي ، جرمي لوك ، جوزف روسو ، [42] كاترين ناردوچي ، [43] دني آبكاسر ، [44] جي سي مك كنزي و كريگ وينسنت [45] به بازيگران پيوستند. در ماه اكتبر ، گري باسارابا ، [46] آنا پاكوين ، [47] ولكر وايت ، [48] و جسي پلمونز به جمع بازيگران فيلم پيوستند. بعدا مشخص شد كه كريگ دي فرانسيا و اكشن برونسون به جمع بازيگران پيوسته اند. [49] [50] سباستين مانيسكالكو و پل بن ويكتور بعداً به عنوان بخشي از بازيگران مشخص شدند. [51] [52]

مرد ايرلندي نهمين همكاري مشترك بين نيرو و اسكورسيزي است و اولين همكاري آنها از سال 1995 در كازينو است. چهارمين فيلم با بازي دنيرو و پاچينو (به دنبال پدرخوانده قسمت دوم ، گرما و كشتن صالح). هفتمين بازيگر نقش دنيرو و پسي (به دنبال گاو نر خشمگين ، روزي روزگاري در آمريكا ، گودفلاس ، داستان برانكس ، كازينو و چوپان خوب). اولين كسي كه هم پاچينو و هم پسي بازي كردند. و اولين بار كارگرداني پاچينو توسط اسكورسيزي انجام شده است. اسكورسيزي درباره سرانجام كار با پاچينو گفت: "من مي خواستم سالها با آل كار كنم. فرانسيس كوپولا مرا در سال 1970 به او معرفي كرد

 

ايرلندي

خلاصه سيندرلا (فيلم ديزني 2015)

۴ بازديد

سيندرلا (به انگليسي: Cinderella) يك فيلم خيالي عاشقانه محصول سال 2015 به كارگرداني كنت براناگ ، با فيلمنامه اي به نويسندگي كريس ويتس و تهيه كنندگي مشترك والت ديزني پيكچرز ، ژانر كينبرگ ، آليسون شيرمور پروداكشنز و فيلم هاي بيگل پاگ است اين فيلم بر اساس داستان عاميانه ساخته شده و اقتباسي زنده از فيلم انيميشن والت ديزني به همين نام در سال 1950 است. [1] در اين فيلم ليلي جيمز به عنوان سيندرلا حضور دارد و كيت بلانشت ، ريچارد مادن ، استلان اسكارسگارد ، هوليدي گرينگر ، درك جاكوبي و هلنا بونهام كارتر را شامل مي شود.

سيندرلا

توسعه يك تصوير متحرك زنده زنده از فيلم انيميشن اصلي در ماه مه 2010 با تهيه كنندگي سيمون كينبرگ به پروژه آغاز شد. در اواخر ژانويه 2013 ، برانا براي كارگرداني امضا كرد ، ويتز استخدام شد تا فيلم نامه اي از Aline Brosh McKenna را اصلاح كند. در نوامبر 2012 ، انتخاب بازيگران با اولين بار بلانشت آغاز شد. جيمز سرانجام در آوريل 2013 به عنوان تيتراژ انتخاب شد. عكس اصلي در استوديوي Pinewood در باكينگهام شاير انگليس در 23 سپتامبر 2013 آغاز شد و در 14 دسامبر به پايان رسيد.

سيندرلا اولين نمايش جهاني خود را در 13 فوريه 2015 ، در شصت و پنجمين جشنواره بين المللي فيلم برلين داشت و در 13 مارس 2015 با نمايش تئاتري در ايالات متحده و در 27 مارس در انگلستان با فرمت هاي استاندارد و IMAX توسط Walt Disney Studios Motion اكران شد. تصاوير. بيش از 542 ميليون دلار فروش جهاني داشت و به برانا تبديل شد به پردرآمدترين فيلم تاكنون به عنوان كارگردان. اين فيلم با استقبال بسياري از بازيگران (به ويژه جيمز ، بلانشت و بونام كارتر) ، كارگرداني برانا ، موسيقي متن ، طراحي لباس ، ارزش هاي توليد و وفاداري به فيلم انيميشن اصلي ، از نظر منتقدان به طور كلي مورد ارزيابي مثبت قرار گرفت. اين نامزد دريافت جايزه در هشتاد و هشتمين دوره جوايز اسكار ، بيست و يكمين دوره جوايز منتقدان و شصت و نهمين جايزه فيلم آكادمي انگليس ، همه براي طراحي لباس بود.

طرح

الا و والدينش زندگي فروتني اما شادي را سپري مي كنند تا اينكه مادرش بيمار مي شود. الا قول مي دهد آرزوي مرگ مادرش را دنبال كند: داشتن شهامت و مهرباني. سالها بعد ، پدر الا با ليدي Tremaine كه دو دختر ناخوشايند به نام هاي Drisella و Anastasia دارد ازدواج مي كند. پدر الا براي شغل خود را ترك مي كند ، و ليدي ترماين ماهيت بيرحمانه و حسود خود را آشكار مي كند و الا را تحت فشار قرار مي دهد تا اتاق خواب خود را به خواهر ناتني ها بدهد و به اتاق زير شيرواني منتقل شود. وقتي پدر الا به طور غير منتظره اي مي ميرد ، ليدي ترماين براي صرفه جويي در هزينه كارمندان خانه را اخراج مي كند و تمام كارهاي آنها را به الا وادار مي كند. خانواده ناتني وي با ديدن صورت الا پس از خوابيدن در كنار شومينه كه درون او از داخل سيلندرها پوشيده شده است ، به تمسخر "سيندرلا" لقب مي گيرند.

الا كه از قضاوت خانواده ناپدري خود نسبت به خود ناراحت است ، به جنگل هايي مي رود كه اتفاقاً با كيت ، وليعهد ، در هنگام شكار روبرو مي شود. او پنهان مي كند كه يك شاهزاده است و در عوض خودش را شاگرد كاخ معرفي مي كند. الا و كيت به يكديگر علاقه دارند ، اما بدون اينكه او اسم او را ياد بگيرد از هم جدا مي شوند. پادشاه كشف مي كند كه زمان كمي براي زندگي باقي مانده است و از كيت مي خواهد كه در يك توپ سلطنتي آينده يك شاهزاده خانم را عروس خود كند. كيت پدرش را ترغيب مي كند كه هر دوشيزه واجد شرايط در پادشاهي را نيز دعوت كند ، به اميد ديدار دوباره الا.

در شب توپ ، الا سعي دارد با پوشيدن لباس قديمي مادرش كه مد آن را تغيير داده است ، به خانواده ناتني خود بپيوندد ، اما ليدي ترماين و دريسلا آن را از روي حسادت خرد مي كنند و بدون او مي روند. الا با گريه به داخل باغ مي دويد و با زني گداي پير آشنا مي شود كه خود را مادربزرگ پريايي الا نشان مي دهد. او با جادو يك كدو تنبل را به كالسكه ، موش ها را به اسب ، مارمولك ها را به پياده و يك غاز را به مربي تبديل مي كند. او سپس لباس پاره شده الا را به يك لباس مجلسي زيبا تبديل مي كند كه با يك جفت دمپايي شيشه اي كامل مي شود. با عزيمت الا ، مادرخوانده پري به او هشدار مي دهد كه طلسم در آخرين ضربه نيمه شب به پايان مي رسد و طلسم آخر را مي زند تا مانع شود كه خانواده ناتني الا او را بشناسند.

در توپ ، كل زمين توسط الا وارد مي شود. او با كيت مي رقصد ، به شدت ناراحت دوك بزرگ كه قبلاً وعده كيت را به پرنسس چلينا از ساراگوسا داده است ، كه ليدي ترمينه آن را گوش مي دهد. شاهزاده گرچه از هويت واقعي كيت متعجب بود ، با الا ارتباط برقرار مي كند ، اما قبل از اينكه او نام خود را به كيت بگويد ، ساعت نيمه شب ساعت را به صدا در مي آورد و او از قصر فرار مي كند ، و يكي از دمپايي هاي خود را از دست مي دهد. تحت تعقيب گراند دوك و افرادش ، الا موفق به فرار از خانه قبل از آخرين ضربه نيمه شب مي شود. طلسم از بين مي رود و همه چيز (غير از دمپايي) به شكل واقعي خود باز مي گردد. الا دمپايي باقيمانده را زير تخته كف اتاق خواب خود پنهان مي كند.

پادشاه مي ميرد ، اما نه قبل از اينكه به پسرش اجازه ازدواج با الا را بدهد. اكنون پادشاه جديد ، كيت با صدور اعلاميه اي سلطنتي عشق خود را به "شاهزاده خانم رمزآلود" اعلام مي كند و از او مي خواهد كه خودش را نشان دهد. الا براي اثبات هويت خود عجله مي كند تا دمپايي شيشه اي را بازيابي كند ، با اين حال ، با استنباط اينكه الا شاهزاده خانم رمز و راز است ، ليدي Tremaine به الا از تلاش خود براي سياه نمايي براي ايجاد رئيس خانه سلطنتي و يافتن شوهرهاي قابل احترام براي خواهرزاده هايش خبر مي دهد ، در عوض به خاطر دادن دست الا به كيت. الا امتناع مي كند و ليدي Tremaine دمپايي را خرد كرده و الا را در اتاق زير شيرواني قفل مي كند. او بقاياي متلاشي شده دمپايي را به بزرگ دوك مي آورد ، كه مي پذيرد در ازاي پنهان نگه داشتن الا ، او را يك كنته و ازدواج مطمئن براي دخترانش كند.

دوك بزرگ و كاپيتان نگهبانان با تلاش دمپايي بر روي هر زن در پادشاهي ، جستجوي شاهزاده خانم رمز و راز را هدايت مي كنند ، اما از قرار دادن كسي در آن خودداري مي كند. در خانه الا ، اين كفش نه به خواهر خوانده مي شود. شركت آماده عزيمت مي شود ، اما الا را كه آواز "آبي اسطوخودوس" مي خواند بشنويد. دوك بزرگ آنها را ترغيب مي كند كه آنجا را ترك كنند ، اما كيت كه مخفيانه آنها را همراهي كرده ، به كاپيتان دستور مي دهد تا تحقيق كند. دمپايي متناسب با الا است ، و او و كيت قول مي دهند كه يكديگر را براي آنچه كه هستند واقعاً بپذيرند. هنگام رفتن آنها ، الا مادربزرگ خود را مي بخشد. اندكي بعد ، ليدي ترماين ، دخترانش و بزرگ دوك از پادشاهي اخراج شدند و ديگر هرگز بر نخواهند گشت.

الا و كيت ازدواج مي كنند و محبوب ترين پادشاهان پادشاهي مي شوند و با همان شهامت و مهرباني كه الا به مادرش قول داده بود حكمراني مي كنند و براي هميشه خوشبخت زندگي مي كنند.
قالب
كيت بلانشت در نقش نامادري ، همچنين به بانوي ترمه معروف است
ليلي جيمز در نقش سيندرلا ، معروف به الا

Eloise Webb as Ella (10 ساله)
    ريچارد مادن در نقش پرنس ، معروف به كيت
    هلنا بونهام كارتر در نقش پدرخوانده پري
    نونسو آنوزي به عنوان كاپيتان
    استلان اسكارسگارد به عنوان بزرگ دوك
    سوفي مك شيرا در نقش دريسلا
    هاليدي گرينگر در نقش آناستازيا
    درك جاكوبي به عنوان پادشاه
    بن چاپلين به عنوان پدر الا
    هيلي آتول به عنوان مادر الا
    راب برايدن در نقش استاد فينوس
    جانا پرز در نقش شاهزاده خانم چلينا از ساراگوسا
    الكس مك كوئين در نقش رويال كرير
    تام ادن در نقش مارمولك پاورچين

توليد
توسعه

در ماه مه 2010 ، پس از موفقيت در گيشه فيلم آليس در سرزمين عجايب تيم برتون ، كه دومين فيلم پردرآمد سال 2010 بود و بيش از يك ميليارد دلار در گيشه در سراسر جهان درآمد داشت ، [7] والت ديزني پيكچرز شروع به ساخت اقتباس فيلم جديد كرد. از سيندرلا ، سفارش ساخت يك اقدام مجدد زنده براساس فيلمنامه اي از آلين بروش مك كنا و تهيه كنندگي سايمون كينبرگ. [8] در آگوست 2011 ، مارك رومانك به عنوان كارگردان به كارگرداني شد. [9] در تاريخ 29 فوريه 2012 ، اعلام شد كه كريس ويتز متن مك كنا را تجديد نظر مي كند. [10] [11] در ژانويه 2013 ، رومانك به دليل اختلاف خلاقانه پروژه را ترك كرد ، زيرا در حال توسعه نسخه اي تاريك تر از آنچه ديزني مي خواست بود. [12] در اواخر همان ماه ، ديزني با كنت براناگ مذاكره كرد تا مسئوليت مدير را به عهده بگيرد. [13] [14]

كيت بلانشت اولين بازيگري بود كه وارد سيستم شد ، هنگامي كه در نوامبر 2012 اعلام شد كه او در نقش ليدي ترماين ، نامادري شيطاني سيندرلا بازي مي كند. [15] در مارس 2013 ، اما واتسون در حال مذاكره براي بازي در نقش سيندرلا بود ، اما توافق انجام نشد. [16] [17] واتسون در ادامه نقش Belle را در فيلم زيبايي و جانور در سال 2017 در ديزني ادامه داد. [18] گابريلا وايلد ، سائوريس رونان ، آليشيا ويكاندر ، بلا هيتكوت و مارگوت رابي نيز براي اين بخش در نظر گرفته شدند ، اما به دليل برنامه ريزي و ساير درگيري ها معاملات امكان پذير نبود. [17] [19]

در تاريخ 30 آوريل 2013 ، ليلي جيمز به عنوان شخصيت اصلي انتخاب شد. [20] [21] يك هفته بعد ، ريچارد مادن به عنوان شاهزاده جذاب انتخاب شد كه در اين فيلم كيت نامگذاري شد. [22] در ژوئن 2013 ، گزارش شد كه هوليدي گرينگر و سوفي مك شارا به عنوان دو خواننده شيطاني سيندرلا ، آناستازيا و دريسلا به اين فيلم پيوستند. [23] [24] در اواخر همان ماه ، هلنا بونهام كارتر به عنوان پدرخوانده پري انتخاب شد. [25] در آگوست 2013 ، هيلي اتول و بن چاپلين براي بازي در نقش مادر سيندرلا و پدر سيندرلا به بازيگران پيوستند. [26] در سپتامبر 2013 ، نقش استلان اسكارسگارد به عنوان دوك بزرگ تأييد شد. [27] در 23 سپتامبر 2013 ، اعلام شد كه درك جاكوبي به عنوان پادشاه ، پدر پرنس كيت و نونسو آنوزي به عنوان كاپيتان ، دوست وفادار شاهزاده انتخاب شده است. [27]

به گفته رئيس توليد والت ديزني پيكچرز شان بيلي ، رئيس استوديو آلن اف هورن آرزو داشت اين فيلم را به "سيندرلا قطعي براي نسل هاي بعدي" تبديل كند و به او گفت كه "اگر نياز به كمي بيشتر خرج كردن ، مطمئن شويد كه اين يكي براي كپسول زمان باشد. "[28]
لباس

سندي پاول ، طراح لباس سه بار برنده اسكار ، مسئوليت لباس اين فيلم را بر عهده داشت. پاول شروع به كار بر روي مفاهيم ظاهري شخصيت ها تقريباً دو سال قبل از شروع عكاسي اصلي در تابستان سال 2013 كرد. پاول گفت كه او قصد دارد ظاهر "يك فيلم دوره قرن نوزدهم ساخته شده در دهه هاي 1940 يا 1950". [29] [30]

براي مادرخوانده پري ، پاول از فيلم انيميشن دهه 1950 فاصله زيادي گرفت ، در عوض يك لباس مجلسي سفيد و مجلل به بازيگر زن هلنا بونهام كارتر داد كه شامل بالهاي جن ، آستين هاي پف دار و دامن كاملا پر بود. دامن همچنين داراي چراغ هاي باتري در زير آن بود ، كه به گفته هلنا هنگام فيلمبرداري صحنه ها به دليل كم شدن سريع باتري ها باعث ايجاد مشكلاتي مي شود. براي نامادري و نامادري ها ، پاول ايده بسيار روشني در مورد ظاهر داشت. "اين قرار است كه در خارج كاملاً مضحك باشند - كمي بيش از حد و بيش از حد - و در داخل زشت." [30] شبح شاهزاده از انيميشن اصلي بود ، با اين حال او ظاهري متناسب تر و كمتر مردانه ايجاد كرد. رنگها برخي از لباس هاي شاهزاده خانم براي برجسته سازي چشمان مادن رنگ آميزي شده بودند. [29]

لباس مجلسي از رنگ و شكل آن از فيلم انيميشن ديزني الهام گرفته شده است. "وقتي لباس مي رقصيد و از توپ فرار مي كرد ، لباس مجلل بايد زيبا به نظر مي رسيد. من مي خواستم او مانند يك نقاشي با آبرنگ به نظر برسد كه شناور است." [29] اين لباس با بيش از ده لايه خوب پارچه ساخته شده است ، يك كرست و يك روتختي. نه مدل لباس سيندرلا طراحي شد كه هركدام بيش از 270 گز پارچه و 10 هزار كريستال داشتند. ساخت هر لباس 18 خياط و 500 ساعت طول كشيد. [29]

لباس عروس يكي ديگر از پروژه هاي دشوار بود. "ايجاد لباس عروس يك چالش بود. به جاي تلاش براي ساختن چيزي حتي بهتر از لباس مجلسي ، من بايد كاري كاملاً متفاوت و ساده انجام مي دادم ... بدنه اي با خط افراطي با قطار طولاني "، گفت پاول. براي تكميل لباس ارگنس ابريشم ، دست رنگ ، 16 نفر و 550 ساعت طول كشيد. در حالي كه خدمه از لباس جيمز عكس گرفتند ، بازيگر زن خيلي نزديك بخاري برقي و لباس آتش گرفت. لايه بالايي لباس بايد دوباره ساخته شود زيرا تنها يك لباس عروس به دليل محدوديت زمان و بودجه ايجاد شده است. [29]

پاول براي دمپايي شيشه اي از كفشي كه در دهه 1950 در موزه ديد ، الهام گرفت. از آنجا كه شيشه برق نمي زند ، آنها تصميم گرفتند به جاي آن از كريستال استفاده كنند. سواروسكي براي ساخت اين كفش معروف با ديزني همكاري كرد. پاول براي ملاقات با توليدكنندگان محصول مستقيماً به دفتر مركزي سواروسكي در اتريش رفت. 6 رندر ديجيتالي كفش طول كشيد تا اينكه كفش مناسب فيلم را پيدا كردند. سواروسكي براي اين فيلم هشت جفت كفش كريستالي درست كرد ، هرچند هيچ كدام در واقع پوشيدني نبودند. در نتيجه ، كفش هاي چرمي كه جيمز در مجموعه مي پوشيد بايد به صورت ديجيتالي تبديل به كريستال مي شدند. در كنار دمپايي ، سواروسكي بيش از 7 ميليون كريستال تهيه كرد كه در لباس ها و 100 تيارا براي صحنه توپ استفاده مي شد. [31]
فيلمبرداري

عكاسي اصلي از سيندرلا در 23 سپتامبر 2013 آغاز شد. [27] اين فيلم در استوديوي Pinewood در باكينگهامشاير انگليس و در مكان هاي مختلف ديگري از جمله كاخ همپتون دادگاه ، كاخ بلنهايم ، قلعه ويندزور ، كليوودن ، كالج دريايي Old Royal Naval و بلك پارك فيلمبرداري شده است. [14] اگرچه كاخ سلطنتي به طور عمده توسط رايانه توليد مي شود ، اما مدل آن از Zwinger در درسدن ، آلمان ساخته شده است. [32]
پس توليد

توليد پس از توليد در دسامبر 2013 آغاز شد و در آگوست 2014 به پايان رسيد. [14] فيلم پايان يافته توسط انجمن موسيقي فيلم آمريكا به دليل "عناصر موضوعي ملايم" به PG امتياز داده شد. [33] در انگلستان ، اين فيلم طبقه بندي U را براي "صحنه هاي بسيار خفيف ناراحتي عاطفي" توسط طبقه بندي فيلم بريتانيا دريافت كرد. [2]
موسيقي
Cinderella (موسيقي متن اصلي فيلم اصلي)
امتياز فيلم توسط پاتريك دويل
در تاريخ 10 مارس 2015 منتشر شد
Recorded Air Lyndhurst Studios (لندن)
ژانر اركسترال
طول 84:57
برچسب والت ديزني
تهيه كننده كنت براناگ
گاهشماري پاتريك دويل
جك رايان: استخدام سايه
(2014) سيندرلا
(2015)

در 7 ژوئن 2013 ، اخبار تأييد كرد كه آهنگساز پاتريك دويل فيلم را گل مي كند و موسيقي بر عاشقانه تأكيد دارد. [34] دويل پيش از اين چندين فيلم براناگ ، از جمله هملت و ثور را به ثمر رسانده است. [35] او همچنين فيلم كمدي فانتزي انيميشن كامپيوتري ديسني · پيكسار شجاع را به ثمر رسانده است. [36] دويل امتياز فيلم را با اركستر سمفونيك لندن به رهبري جيمز شيرمن [37] در استوديوي Air Lyndhurst در لندن ضبط كرد. [37]

اولين موسيقي فيلم در شماره 60 بيلبورد 200 آغاز شد و در هفته اول 8000 نسخه از آن به فروش رسيد. [38]

خللاصه فيلم تايتانيك (فيلم 1997)

۵ بازديد

تايتانيك (به انگليسي: Titanic) فيلمي عاشقانه و فاجعه حماسي در سال 1997 است كه به كارگرداني ، نويسندگي ، توليد مشترك و تدوين مشترك جيمز كامرون ساخته شده است. اين فيلم با در نظر گرفتن جنبه هاي تاريخي و تخيل ، مبتني بر گزارش هاي مربوط به غرق شدن RMS Titanic است و بازيگراني چون لئوناردو دي كاپريو و كيت وينسلت به عنوان اعضاي طبقات مختلف اجتماعي كه در طول اولين سفر بدبخت خود ، عاشق كشتي مي شوند ، بازي مي كنند.

تايتانيك

 

الهام كامرون از فيلم از شيفتگي وي به كشتي غرق شد. وي احساس كرد كه يك داستان عاشقانه با تلفات انساني عجين شده است و براي انتقال تأثير عاطفي فاجعه ضروري است. توليد در سال 1995 آغاز شد ، زماني كه كامرون فيلم هايي از لاشه اصلي كشتي تايتانيك را شليك كرد. صحنه هاي مدرن موجود در كشتي تحقيقاتي در Akademik Mstislav Keldysh كه كامرون هنگام فيلمبرداري از لاشه هواپيما از آن به عنوان پايه استفاده كرده بود ، گرفته شده است. براي ايجاد دوباره غرق شدن ، از مدل هاي مقياس ، تصاوير توليد شده توسط رايانه و بازسازي تايتانيك ساخته شده در استوديوي باجا استفاده شد. اين فيلم با همكاري مالي پارامونت پيكچرز و 20th Century Fox ساخته شده است. اولي پخش را در آمريكاي شمالي انجام مي داد در حالي كه دومي فيلم را در سطح بين المللي منتشر كرد. اين فيلم با بودجه توليد 200 ميليون دلار گرانترين فيلم ساخته شده در آن زمان بود.

با انتشار در 19 دسامبر 1997 ، تايتانيك به موفقيت هاي مهم تجاري و تجاري دست يافت. نامزد 14 جايزه اسكار ، همه چيز درباره حوا (1950) را براي بيشترين نامزدي اسكار به تساوي كشاند و يازده جايزه را به دست آورد ، از جمله جوايز بهترين فيلم و بهترين كارگرداني ، مساوي كردن بن هور (1959) براي بيشترين اسكار برنده شده توسط يك فيلم . تايتانيك با درآمد جهاني در حدود بيش از 1.84 ميليارد دلار ، اولين فيلمي بود كه به مرز يك ميليارد دلار رسيد. اين فيلم پردرآمدترين فيلم تمام ادوار باقي ماند تا اينكه آواتار كامرون در سال 2010 از آن پيشي گرفت. نسخه سه بعدي تايتانيك ، كه در 4 آوريل 2012 به مناسبت گراميداشت صدمين سال غرق شدن منتشر شد ، 343.6 ميليون دلار اضافي در سراسر جهان به دست آورد و فيلم را تحت فشار قرار داد. در كل جهان به 2.18 ميليارد دلار مي رسد و اين دومين فيلم با بيش از 2 ميليارد دلار فروش جهاني است (پس از آواتار). در سال 2017 ، اين فيلم براي بيستمين سالگرد انتشار مجدداً اكران شد و براي ثبت در فهرست ثبت ملي فيلم ايالات متحده انتخاب شد.

طرح

در سال 1996 ، Brock Lovett ، شكارچي گنج و تيم او سوار كشتي تحقيقاتي Akademik Mstislav Keldysh شدند تا در لاشه كشتي RMS Titanic گردنبندي با الماس كمياب ، قلب اقيانوس جستجو كنند. آنها گاوصندوق حاوي نقاشي يك زن جوان را كه فقط گردنبند خود را به تاريخ 14 آوريل 1912 ، روزي كه كشتي به كوه يخ اصابت كرده ، بازيابي مي كنند. از تجربيات او در كشتي تايتانيك است.

در سال 1912 ساوتهمپتون ، مسافر كلاس اول 17 ساله رز ديويت بوكاتر ، نامزدش كال هاكلي و مادرش روت سوار لوكس تايتانيك شدند. روت تأكيد مي كند كه ازدواج رز مشكلات مالي خانواده آنها را برطرف مي كند و به آنها اجازه مي دهد وضعيت طبقه بالاي خود را حفظ كنند. رز كه از نامزدي دلگير است ، از بالاي عقب بالا مي رود و فكر خودكشي را مي كند. جك داوسون ، يك هنرمند ضعيف ، مداخله مي كند و او را دلسرد مي كند. رز كه با جك كشف شده بود ، به كال نگران گفت كه او از لبه همت مي زد و جك او را از سقوط نجات داد. كال بي تفاوت مي شود و به او پيشنهاد مي شود كه جك جايزه بگيرد. او از جك دعوت مي كند تا در كلاس اول با آنها شام بخورد. جك و رز با وجود احتياط كال ، كالكشن Spicer Lovejoy و روت ، از او احتياط مي كنند. پس از شام ، رز مخفيانه در يك مهماني در كلاس سوم به طور مخفيانه به جك مي پيوندد.

رز با آگاهي از عدم تأييد كال و روت ، پيشرفت هاي جك را پس مي زند ، اما بعداً متوجه مي شود كه او را به كال ترجيح مي دهد. رز پس از قرار ملاقات در كمان هنگام غروب آفتاب ، جك را به اتاق دولت خود برد. به درخواست او ، جك طرح گل رز را ارائه مي دهد كه برهنه مي پوشد و در حال حاضر نامزدي كال ، قلب اقيانوس است. آنها از Lovejoy طفره مي روند و در اتومبيل داخل محفظه حمل و نقل رابطه جنسي برقرار مي كنند. در عرشه رو به جلو ، آنها شاهد برخورد كشتي با كوه يخي هستند و گوش دادن به افسران و سازنده آن در مورد جدي بودن آن مي شنوند.

كال از نقاشي رز توسط جك و يادداشت توهين آميز او در صندوق امانات همراه با گردنبند كشف مي كند. وقتي جك و رز سعي كردند كال را از اين برخورد مطلع كنند ، كال با تلاشي كه لاوجو گردنبند را به جيب جك فرو برد ، تلافي كرد و او را به سرقت متهم كرد. جك دستگير و در دفتر فرماندهي اسلحه مهار مي شود. كال گردنبند را در جيب كت خودش مي گذارد.

با غرق شدن كشتي ، رز از كال و مادرش كه سوار قايق نجات شده است فرار مي كند و جك را آزاد مي كند. كال و جك روي عرشه قايق او را تشويق مي كنند كه سوار قايق نجات شود. كال در حالي كه فقط قصد نجات خود را داشت ، ادعا مي كند مي تواند اطمينان حاصل كند كه او و جك با خيال راحت پياده مي شوند. همانطور كه قايق نجات او پايين مي آيد ، رز متوجه مي شود كه نمي تواند جك را ترك كند و دوباره سوار مي شود. كال تپانچه لاوجوي را مي گيرد و رز و جك را به داخل سالن غذاخوري درجه يك غرق مي كند. پس از استفاده از مهمات خود ، او تسليم مي شود. كال متوجه مي شود كه كت و در نتيجه گردنبند را به رز داده است. وي بعداً با حمل كودك گمشده سوار قايق نجات مي شود.

جك و رز پس از مقاومت در برابر چندين مانع ، به عرشه قايق برمي گردند. قايق هاي نجات عزيمت كرده اند و مسافران در حال سقوط در حال مرگ هستند زيرا استرن از آب خارج مي شود. كشتي از وسط شكسته مي شود و استرن را درون آب مي اندازد. جك و رز به پشت آن صعود مي كنند و سوار آن مي شوند و وارد اقيانوس مي شوند. او به او كمك مي كند تا روي يك صفحه چوبي فقط براي يك نفر شناور باشد. او به او اطمينان مي دهد كه او يك پيرزن و گرم در رختخوابش خواهد مرد. جك در اثر هيپوترمي مي ميرد ، [8] اما رز توسط يك قايق نجات كه نجات مي يابد نجات مي يابد.

RMS Carpathia بعداً بازماندگان را نجات مي دهد. رز در كشتي ، رز از كال در مسير پيمايش به شهر نيويورك پنهان مي شود ، جايي كه نام خود را به عنوان رز داوسون مي گذارد. رز مي گويد بعداً خواند كه كال پس از از دست دادن ثروت خود در سقوط وال استريت در سال 1929 خودكشي كرد.

با بازگشت به زمان حال ، لاوت تصميم مي گيرد پس از شنيدن داستان رز ، جستجوي خود را كنار بگذارد. رز تنها در عقب كلديش ، قلب اقيانوس را كه در تمام مدت در اختيار او بود بيرون مي كشد و آن را به دريا مي ريزد. در حالي كه او ظاهراً در خواب است يا در تختخواب خود فوت كرده است ، [9] عكس هاي روي كمد او زندگي آزادانه و ماجراجويي را به تصوير مي كشد. رز جوان با تشويق كساني كه در كشتي جان باختند ، در پله بزرگ تايتانيك با جك متحد شد.
قالب

شخصيت هاي خيالي
لئوناردو دي كاپريو (بالا ، عكس در سال 2014) ، كه جك داوسون را به تصوير كشيده است ، و كيت وينسلت (عكس در سال 2011) ، كه رز ديويت بوكاتر را به تصوير كشيده است.

    لئوناردو دي كاپريو در نقش جك داوسون: كامرون گفت كه او به بازيگران احتياج دارد تا احساس كند واقعاً در كشتي تايتانيك هستند ، زنده بودن آن را دوباره زنده كند و "اين انرژي را بگيرد و به جك بدهد ، ... هنرمندي كه قادر است قلبش را داشته باشد اوج بگيريد ". [10] جك به عنوان يتيمي دوره گرد ، فقير از Chippewa Falls ، ويسكانسين ، كه به جهان ، از جمله پاريس سفر كرده است ، به تصوير كشيده شده است. او در يك بازي پوكر دو بليط كلاس سوم براي تايتانيك برنده مي شود و با دوست خود فابريزيو سفر مي كند. او در نگاه اول به رز جذب مي شود. دعوت نامزدش براي صرف شام عصر روز بعد با آنها ، جك را قادر مي سازد تا يك شب با مسافران درجه يك مخلوط شود. اگرچه بازيگران مطرحي مانند متيو مك كاناهي ، كريس اودانل ، بيلي كراوداپ و استيون دورف مورد توجه قرار گرفتند ، اما كامرون احساس كرد كه آنها براي يك جوان 20 ساله خيلي پير هستند. [11] [12] [13] [14] تام كروز علاقه مند بود ، اما قيمت درخواست او بسيار زياد بود. [12] كامرون جارد لتو را براي اين نقش در نظر گرفت ، اما لتو از امتحان امتناع كرد. [15] جرمي سيستو يك سري آزمايشات روي صفحه را با وينسلت و سه بازيگر زن ديگر انجام داد كه براي نقش رز رقابت مي كردند. [16] دي كاپريو ، 21 ساله در آن زمان ، توسط مدير بازيگري مالي فين مورد توجه كامرون قرار گرفت. [11] در ابتدا ، او اين نقش را نمي خواست و از خواندن اولين صحنه عاشقانه خود امتناع ورزيد (زير را ببينيد). كامرون گفت ، "او يك بار آن را خواند ، سپس شروع به گول زدن كرد ، و ديگر هرگز نتوانستم او را وادار كنم كه روي آن تمركز كند. اما براي يك ثانيه ثانيه ، يك شاخه نور از آسمان ها پايين آمد و جنگل را روشن كرد." كامرون به شدت به توانايي بازيگري دي كاپريو اعتقاد داشت و به او گفت: "ببين ، من قصد ندارم اين پسر را جوگير و روان رنجور كنم. من نمي خواهم به او يك لقمه و لنگ و همه چيزهايي كه مي خواهي بدهم." كامرون اين شخصيت را به عنوان يك نوع جيمز استوارت تصور مي كرد. [11] اگرچه جك داوسون يك شخصيت خيالي بود ، در قبرستان Fairview در هاليفاكس ، نوا اسكوشيا ، جايي كه 121 قرباني دفن شده اند ، قبري با عنوان "J. Dawson" وجود دارد. جي. داوسون واقعي ، جوزف داوسون ، ماشين اصلاح موتورخانه بود. جون لاندو ، تهيه كننده فيلم ، در مصاحبه اي گفت: "فقط بعد از اكران فيلم فهميديم كه يك سنگ قبر جي. داوسون وجود دارد."

كيت وينسلت در نقش رز ديويت بوكاتر: كامرون گفت وينسلت "چيزي را كه شما به دنبالش بوديد" داشت و "كيفيتي در چهره او بود ، در چشمان او" كه "او فقط مي دانست مردم آماده اند با او فاصله بگيرند ". [10] رز يك دختر 17 ساله است ، اصالتاً اهل فيلادلفيا است كه مجبور مي شود با كال هاكلي 30 ساله نامزد شود تا او و مادرش روت بتوانند وضعيت طبقه بالاي خود را پس از ترك پدرش حفظ كنند بدهي خانواده. رز به عنوان مسافر درجه يك با كال و روت سوار RMS Titanic مي شود و با جك ديدار مي كند. وينسلت درباره شخصيت خود گفت: "او چيزهاي زيادي براي دادن دارد ، و او يك قلب كاملاً باز دارد. و او مي خواهد جهان را كشف و ماجراجويي كند ، اما احساس مي كند كه اين اتفاق نخواهد افتاد." [10] گوئينت پالترو ، وينونا رايدر ، كلر دانس ، گابريل انور و ريز ويترسپون براي اين نقش در نظر گرفته شده بودند. [11] [18] [19] [20] وقتي آنها آن را رد كردند ، وينسلت 22 ساله براي اين نقش به شدت كمپين زد. وي روزانه يادداشت هاي كامرون را از انگلستان مي فرستاد ، كه باعث شد كامرون او را براي مميزي به هاليوود دعوت كند. همانند دي كاپريو ، مدير بازيگري مالي فين در ابتدا وي را مورد توجه كامرون قرار داد. هنگام جستجوي يك گل رز ، كامرون اين شخصيت را "از نوع آدري هپبورن" توصيف كرد و در ابتدا حتي پس از تحت تأثير قرار دادن تست صفحه نمايش در مورد انتخاب وينسلت مطمئن نبود. وينسلت پس از آزمايش با دي كاپريو ، كاملاً تحت تأثير او قرار گرفت و به كامرون زمزمه كرد: "او عالي است. حتي اگر مرا انتخاب نكنيد ، او را انتخاب كنيد." وينسلت يك گل رز تك رنگ با كارت امضا شده "از گل تو" به كامرون فرستاد و از طريق تلفن لابي كرد. "نمي فهمي!" او يك روز وقتي از طريق تلفن همراه با Humvee به او رسيد ، التماس كرد. "من رز هستم! نمي دانم چرا شما حتي شخص ديگري را مي بينيد!" پايداري و همچنين استعداد او سرانجام او را متقاعد كرد تا او را در اين نقش انتخاب كند. [11]
بيلي زين در نقش كال هاكلي: كال نامزد 30 ساله مغرور و دلال گل رز است كه وارث ثروت فولاد پيتسبورگ است. او از رابطه رز با جك بيشتر احساس خجالت ، حسادت و بي رحمي مي كند. اين قسمت در ابتدا به متيو مك كاناهي ارائه شد ، [12] و راب لو نيز به عنوان پيگير آن ، ركورد زده است. [21]

فرانسيس فيشر در نقش روت ديويت بوكاتر: مادر بيوه رز ، كه خواستگاري دخترش را با كال ترتيب مي دهد تا جايگاه والاي خانواده اش را حفظ كند. او دخترش را دوست دارد اما معتقد است موقعيت اجتماعي مهمتر از داشتن يك ازدواج عاشقانه است. او به شدت جك را دوست ندارد ، حتي اگر او جان دخترش را نجات داده باشد.
گلوريا استوارت در نقش رز داوسون كالورت: رز فيلم را در دستگاهي با قاب مدرن روايت مي كند. كامرون اظهار داشت ، "براي ديدن حال و گذشته ، من تصميم گرفتم يك بازمانده خيالي ايجاد كنم كه [نزديك به] 101 سال دارد و او به گونه اي ما را از طريق تاريخ متصل مي كند." [10] پيرمرد 100 ساله رز پس از كشف نقاشي برهنه از او در لاشه ، به لاوت اطلاعاتي درباره "قلب اقيانوس" مي دهد. او براي اولين بار از زمان غرق شدن ، از زمان حضور خود در كشتي مي گويد. در سن 87 سالگي ، استوارت بايد آرايش مي شد تا پيرتر از اين نقش به نظر برسد. [12] كامرون در مورد انتخاب بازيگران استوارت اظهار داشت: "مدير انتخاب من او را پيدا كرد. او را براي يافتن بازيگران بازنشسته دوران طلايي سي و چهل سال به ماموريت فرستادند." [22] كامرون گفت كه او نمي داند استوارت كيست ، و في وي نيز براي اين نقش در نظر گرفته شد. كامرون اظهار داشت: "اما [استوارت] كاملاً درگير آن بود و بسيار شفاف و داراي چنين روحيه عالي بود. و من ارتباط بين روح او و روح وينسلت را ديدم." "من اين جوي د ويور را در هر دوي آنها ديدم ، كه فكر مي كردم مخاطب مي تواند آن جهش شناختي را انجام دهد كه همان فرد است." [22] استوارت در 26 سپتامبر 2010 ، در سن 100 سالگي درگذشت ، تقريباً همان رز بزرگتر در اين فيلم بود. [23]
بيل پاكستون در نقش بروك لاوت: يك شكارچي گنج به دنبال "قلب اقيانوس" در لاشه كشتي تايتانيك در زمان حال است. زمان و بودجه سفر وي در حال اتمام است. او بعداً در نتيجه گيري اين فيلم تأمل كرد كه با وجود سه سال فكر در مورد تايتانيك ، هرگز آن را درك نكرده است تا اينكه داستان رز را شنيده است.
سوزي آميس در نقش ليزي كالورت: نوه رز كه وقتي به ملاقات لاوت در كشتي مي رود او را همراهي مي كند و از گذشته عاشقانه مادربزرگ با جك داوسون باخبر مي شود.
دني نوچي در نقش فابريزيو: بهترين دوست ايتاليايي جك ، كه پس از برنده شدن دو بليط جك در يك بازي پوكر ، با او سوار RMS Titanic مي شود. فابريزيو هنگام غرق شدن تايتانيك سوار قايق نجات نمي شود و در اثر شكستن يكي از قيف هاي كشتي و سقوط به آب ، كشته مي شود و او و چند مسافر ديگر را له مي كند و به كام مرگ مي كشد.
ديويد وارنر در نقش اسپايسر لاوجوي: يك پاسبان سابق پينكرتون ، لاوجو ، نوكر و محافظ انگليسي كال است ، كه مراقب رز است و در مورد شرايط نجات جك مشكوك است. او هنگامي كه تايتانيك به دو نيم مي شود مي ميرد و باعث مي شود در يك دهانه عظيم سقوط كند. وارنر در ميني سريال تلويزيوني 1979 S.S حضور داشت. تايتانيك

جيسون بري در نقش تامي رايان: مسافر كلاس سوم ايرلندي است كه با جك و فابريزيو دوست است. تامي كشته مي شود وقتي كه او به طور تصادفي به جلو رانده مي شود و توسط يك افسر اول وحشت زده مرداك مورد اصابت گلوله قرار مي گيرد.

شخصيت هاي تاريخي

اگرچه قرار نبوده است كه تصويري كاملاً دقيق از وقايع باشد ، [24] اين فيلم شامل نمايش چندين شخصيت تاريخي است:
مارگارت براون واقعي (سمت راست) كه به كاپيتان آرتور هنري روسترون جايزه اي براي خدماتش در نجات مسافران زنده مانده تايتانيك مي دهد.

    كيتي بيتس در نقش مارگارت "مولي" براون: ديگر زنان درجه يك ، از جمله روت ، به قهوه اي به عنوان "مبتذل" و "پول جديد" نگاه مي كنند. او با جك دوستانه است و هنگامي كه او را براي صرف شام در سالن غذاخوري درجه يك دعوت مي كنند ، يك لباس شب (كه براي پسرش خريداري شده) به او قرض مي دهد. او توسط مورخان "مولي براون غيرقابل غرق شدن" لقب گرفت زيرا با حمايت ساير زنان ، وي فرمانده قايق نجات 6 را از Quartermaster Robert Hichens فرماندهي كرد. برخي از جنبه هاي اين مشاجره در فيلم كامرون به تصوير كشيده شده است.

ويكتور گاربر در نقش توماس اندروز: سازنده كشتي ، اندروز به عنوان مردي مهربان و شايسته به تصوير كشيده مي شود كه نسبت به موفقيت بزرگ خود متواضع است. پس از تصادم ، او سعي مي كند ديگران ، به ويژه ايسماي را متقاعد كند كه "يك قطعيت رياضي" است كه كشتي غرق مي شود. او در هنگام غرق شدن كشتي در حالي كه كنار اتاق در اتاق سيگار كشيدن درجه يك ايستاده است ، به تصوير كشيده شده و از عدم ساخت يك كشتي قوي و ايمن ابراز تاسف مي كند. اگرچه اين يكي از مشهورترين افسانه هاي غرق شدن تايتانيك شده است ، اين داستان كه در كتابي در سال 1912 منتشر شد (توماس اندروز: كشتي سازي) و از اين رو ادامه يافت ، از جان استوارت ، مباشر كشتي بود كه در واقع تقريباً در ساعت 1:40 بامداد كشتي را با قايق شماره 15 ترك كرد [26] پس از آن لحظه شهادت هاي اندروز مشاهده شد. [26] به نظر مي رسد كه اندروز مدتي در اتاق استعمال دخانيات ماند تا افكار خود را جمع كند و سپس به كمك تخليه ادامه داد. [26] گزارش مشاهده شده ديگر اين بود كه اندروز با عصبانيت صندلي هاي عرشه را به داخل اقيانوس پرتاب مي كرد تا مسافران از آنها به عنوان وسايل شناور استفاده كنند. اندروز آخرين بار در آخرين لحظه در حال ترك كشتي ديده شد.
برنارد هيل در نقش كاپيتان ادوارد جان اسميت: اسميت قصد داشت قبل از بازنشستگي كشتي تايتانيك را براي آخرين سفر خود انجام دهد. هنگام غرق شدن كشتي ، او به داخل چرخ چرخ بر روي پل عقب نشيني مي كند ، در حالي كه شيشه ها از آب منفجر مي شوند در حالي كه او به چرخ كشتي مي چسبد ، مي ميرد. درباره اينكه آيا او به اين روش درگذشت يا بعداً در آب نزديك قايق نجات تاشو واژگون شده "B" منجمد شد ، گزارش هاي متناقضي وجود دارد. [27]
جاناتان هايد در نقش J. Bruce Ismay: مديرعامل ناآگاه و ناپسند وايت استار لاين ، كه بر روي كاپيتان اسميت تأثير مي گذارد تا با احتمال ورود زودتر به نيويورك و توجه مطبوعات مطبوعات سريعتر پيش رود. در حالي كه اين اقدام در تصاوير مشهور فاجعه ظاهر مي شود ، اما با شواهد پشتيباني نمي شود. [28] [29] پس از برخورد ، او تلاش مي كند تا درك كند كه كشتي "غرق نشدني" او محكوم به فنا است. بعداً ايزماي درست قبل از پايين آمدن آن ، روي Collapsible C (يكي از آخرين قايق هاي نجات كه كشتي را ترك كرده) سوار مي شود. مطبوعات و مردم به دليل زنده ماندن از اين فاجعه در حالي كه بسياري از زنان و كودكان غرق شده بودند ، از او بعنوان يك ترسو نام بردند.
اريك برادن در نقش جان جيكوب آستور چهارم: يك مسافر درجه يك كه رز (به درستي) او را ثروتمندترين مرد كشتي مي نامد. اين فيلم آستور و همسر 18 ساله اش مادلين (شارلوت چاتون) را به تصوير مي كشد كه توسط رز در سالن غذاخوري درجه يك به جك معرفي شده اند. در طول مقدمه ، آستور مي پرسد آيا جك به "بوستون داوسون" متصل است ، سوالي كه جك با قاطعيت گفت كه او در عوض به Chippewa Falls Dawsons وابسته است ، آن را منحرف مي كند. Astor آخرين بار به عنوان طغيان گنبد شيشه اي Grand Staircase ديده مي شود و جريان آب در آن زياد است.

برنارد فاكس در نقش سرهنگ ارچيبالد گريسي چهارم: اين فيلم نشان مي دهد كه گريسي در اظهار نظري به كال "زنان و ماشين آلات با هم مخلوط نمي شوند" ، و جك را به خاطر نجات رز از سقوط از كشتي تبريك مي گويد ، اگرچه از اينكه اقدام به خودكشي است ، بي اطلاع است. . فاكس فردريك فلت را در فيلم يك شب به يادآوري 1958 به تصوير كشيده بود.
Michael Ensign در نقش بنيامين گوگنهايم: يك بزرگ معدن در كلاس درجه يك سفر مي كند. او در حالي كه همسر و سه دخترش در خانه منتظر او هستند ، معشوقه فرانسوي خود مادام اوبرت (فاني برت) را به همنوعان خود نشان مي دهد. وقتي جك بعد از نجات رز ، براي شام به مسافران درجه يك ديگر مي پيوندد ، گوگنهايم از او به عنوان "بوهميان" ياد مي كند. او در هنگام غرق شدن در پلكان بزرگ آب گرفتگي ديده مي شود و مي گويد كه آماده است به عنوان يك آقا پايين برود.
جاناتان ايوانز-جونز در نقش والاس هارتلي: مدير گروه و ويولون كشتي كه با غرق شدن كشتي با همكاران خود در عرشه قايق موسيقي نشاط آور پخش مي كند. با شروع غوطه وري نهايي ، وي گروه را در اجراي نهايي "Nearer، My God، to Thee" ، با آهنگ بتاني ، هدايت مي كند [30] [31] و در حال غرق شدن مي ميرد.
مارك ليندسي چاپمن به عنوان افسر ارشد هنري وايلد: افسر ارشد كشتي ، كه كال را به دليل داشتن فرزند در آغوش ، به يك قايق نجات مي دهد. قبل از مرگ ، او سعي مي كند قايق ها را به محل غرق شدن برگرداند تا مسافران را با دميدن سوت نجات دهد. پس از يخ زدگي و مرگ ، رز با استفاده از سوت خود توجه افسر پنجم لو را به خود جلب مي كند كه منجر به نجات وي مي شود.
يوان استوارت در مقام افسر اول ويليام مرداك: افسري كه شب هنگام برخورد كشتي به كوه يخ مسئول پل مي شود. مرداك هنگام هجوم به سمت قايق هاي نجات ، هراسان لحظه اي به تامي رايان و همچنين يك مسافر ديگر شليك مي كند ، سپس با شليك به سر خودكشي مي كند. هنگامي كه اسكات ، برادرزاده مرداك فيلم را ديد ، به نمايش عموي خود كه به اعتبار قهرماني مرداك خدشه وارد مي كند اعتراض كرد. [32] چند ماه بعد ، اسكات نيسون ، نايب رئيس فاكس براي ارائه عذرخواهي شخصي به دالباتي ، اسكاتلند ، محل زندگي مردوك ، رفت و همچنين كمك 5000 يورويي را به دبيرستان دالباتي براي ارتقا's جايزه يادبود ويليام موردوك ارائه داد. [33] كامرون در مورد تفسير DVD عذرخواهي كرد ، اما اظهار داشت كه مأموراني بودند كه براي اجراي سياست "زنان و كودكان اول" تيراندازي مي كردند. [34] به گفته كامرون ، تصوير او از مورداك ، تصويري از يك "انسان شريف" است ، نه از يك مرد "بد" يا "قاتل ناجوانمرد". وي افزود ، "من مطمئن نيستم كه امروز همان احساس مسئوليت و وقف كامل در انجام وظيفه را پيدا كرده باشيد. اين مرد نيمي از قايق هاي نجات خود را قبل از اينكه همتاي خود در بندر حتي يك قايق را راه اندازي كرده بود ، راه اندازي كرد. و قهرماني. "[35]

جاناتان فيليپس به عنوان افسر دوم چارلز لايتولر. لايتولر مسئوليت تخليه سمت بندر را بر عهده گرفت. اين فيلم به تصوير كشيدن لايتولر است كه به كاپيتان اسميت اطلاع مي دهد ديدن كوههاي يخ بدون شكستن آب دشوار است و به دنبال اين برخورد پيشنهاد مي شود كه خدمه بايد سوار زنان و كودكان شوند و به كشتي هاي نجات بروند. ديده مي شود كه اسلحه در دست دارد و تهديد به استفاده از آن براي حفظ نظم مي كند. با ريزش اولين قيف ، وي در بالاي Collapsible B ديده مي شود. لايتولر ارشد ترين افسري بود كه از اين فاجعه جان سالم به در برد.
سيمون كرين در نقش افسر چهارم جوزف باك هال: افسري كه شليك شراره و سرنشين نجات قايق 2 را هنگام غرق شدن به عهده داشت. او را روي بالهاي پل نشان مي دهد كه به دريانوردان در حال شليك شراره كمك مي كند.
ايوان گرافود به عنوان افسر پنجم هارولد لوو: تنها افسر كشتي كه يك قايق نجات را هدايت مي كند تا بازماندگان غرق شدن از آب هاي يخ زده را بازيابي كند. اين فيلم لو را در حال نجات رز نشان مي دهد.
ادوارد فلچر در نقش افسر ششم جيمز مودي: تنها افسر ارشد كشتي كه در غرق شدن جان خود را از دست داده است. اين فيلم تصويري از مودي را نشان مي دهد كه فقط چند لحظه قبل از عزيمت از ساوتهمپتون ، جك و فابريزيو را وارد كشتي مي كند. بعداً به دنبال دستورات آقاي مرداك براي قرار دادن كشتي با سرعت كامل مودي نشان داده مي شود و افسر اول مرداك را در مورد كوه يخ آگاه مي كند. آخرين بار وي ديده مي شود كه پس از تلاش ناموفق براي پرتاب A جمع شده ، به يكي از داويت هاي سمت راست محكم چسبيده است.
جيمز لنكستر در نقش پدر توماس بايلز: مسافر درجه دو پدر بايلز ، كشيش كاتوليك از انگلستان ، در لحظات آخر كشتي هنگام مسافرت در حال دعا و تسليت مسافران به تصوير كشيده شده است.
لو پالتر و السا ريون در نقش ايسيدور اشتراوس و آيدا استراوس: ايسيدور مالك سابق R.H.Macy and Company ، نماينده سابق كنگره از نيويورك و عضو كميسيون پل نيويورك و نيوجرسي است. هنگام غرق شدن ، به همسرش آيدا مكاني در يك قايق نجات پيشنهاد مي شود ، اما او حاضر نمي شود و مي گويد كه با ماندن در كنار ايزيدور به عهد عروسي خود احترام مي گذارد. آنها آخرين بار ديده مي شوند كه وقتي آب اتاق هاي اتاق آنها را پر مي كند ، روي تخت خود دراز كشيده و يكديگر را در آغوش گرفته اند.

مارتين جارويس در نقش Sir Cosmo Duff-Gordon: يك بارون اسكاتلندي كه در قايق نجات نجات مي يابد 1. قايق هاي نجات 1 و 2 قايق هاي اضطراري با ظرفيت 40 بودند. در انتهاي رو به جلو عرشه قايق قرار داشتند ، اينها براي پرتاب آماده بودند از سقوط يك فرد در دريا. در شب فاجعه ، قايق نجات 1 با حضور 12 نفر از جمله داف-گوردون ، همسرش و منشي وي ، چهارمين قايق نجات بود. بارون به دليل رفتارش در طي حادثه بسيار مورد انتقاد قرار گرفت. گفته شد كه وي بر خلاف سياست "زنان و كودكان اول" سوار قايق اضطراري شده است و قايق براي نجات كساني كه در آب تلاش مي كنند نتوانسته است برگردد. وي به هر يك از خدمه كشتي نجات پنج پوند پيشنهاد داد كه منتقدين رفتار او را رشوه مي دانستند. داف گوردون در آن زمان (و منشي همسرش در نامه اي كه در آن زمان نوشته شده و در سال 2007 دوباره كشف شده است) اظهار داشتند كه هيچ زن يا كودكي در مجاورت پرتاب قايق خود منتظر سوار شدن نبوده اند و تأييد وجود دارد قايق نجات 1 از تايتانيك تقريباً خالي بود و ظاهراً اولين افسر ويليام مرداك خوشحال بود كه بعد از اينكه از داف-گوردون و همسرش و منشي اش خواستند جايي (فقط براي پر كردن آن) به آنها پيشنهاد كند ، پس از آنها سوال كردند كه آيا مي توانند سوار شوند. داف-گوردون پيشنهاد پولش را به خدمه قايق نجات رشوه رد كرد. تحقيق هيئت تجارت انگليس در مورد اين فاجعه انكار داف-گوردون از رشوه دادن به خدمه را پذيرفت ، اما اظهار داشت كه اگر قايق اضطراري به سمت افرادي كه در آب بودند قايقراني مي كرد ، بسيار خوب مي توانست برخي از آنها را نجات دهد . [36] [37]
روزاليند آيرس در نقش ليدي داف گوردون: يك طراح مد مشهور در جهان و همسر سر كاسمو. او در نجات قايق نجات 1 به همراه همسرش نجات يافت. او و شوهرش هرگز شايعات مبني بر ممنوع كردن بازگشت خدمه قايق نجات به محل غرق شدن در صورت باتلاق گرفتن را زير پا گذاشتند. [38] [39] [40]
روشل رز در نقش نوئل لزلي ، كنتس لباس: نشان داده شده است كه كنتس با Cal و DeWitt Bukators دوستانه است. علي رغم اينكه از جامعه در سطح بالاتري نسبت به سر كاسمو و ليدي داف-گوردون برخوردار است ، وي مهربان است و به قايق سواري كمك مي كند و حتي از مسافران فرار نيز مراقبت مي كند.
اسكات جي. اندرسون در نقش فردريك ناوگان: محصولي كه كوه يخ را ديد. ناوگان در حال غرق شدن در كشتي Lifeboat 6 فرار مي كند.
پاول برايتول در نقش گروه چهارم رابرت هيچنز: يكي از شش عضو ارشد كشتي و هنگام برخورد با چرخ كشتي است. او مسئول قايق نجات 6 است. او پس از غرق شدن از بازگشت و انتخاب بازماندگان امتناع مي ورزد و سرانجام توسط مولي براون فرماندهي قايق انجام مي شود.

مارتين ايست در نقش رجينالد لي: نگاه ديگر در لانه كلاغ. او از غرق شدن جان سالم به در برد.
    گريگوري كوك در نقش جك فيليپس: اپراتور ارشد بي سيم در كشتي تايتانيك كه كاپيتان اسميت دستور ارسال سيگنال پريشاني را داد.
    كريگ كلي در نقش عروس هارولد: اپراتور بي سيم جوان در تايتانيك.
    ليام تووهي در نقش رئيس بيكر چارلز جوگين: نانوا در فيلم در بالاي نرده با جك و رز در حالي كه كشتي غرق مي شود ظاهر مي شود و از يك بطري برانكي مي نوشد. طبق شهادت واقعي جوگين ، او سوار كشتي شد و بدون اينكه موهايش را خيس كند پا به آب گذاشت. وي همچنين اعتراف كرد كه به سختي سرما را احساس كرده است ، به لطف الكل. [41]
    تري فارستال به عنوان مهندس ارشد جوزف جي بل: بل و افرادش تا آخرين لحظه براي روشن نگه داشتن چراغ ها و برق كار مي كردند تا سيگنال هاي اضطراب خاموش شوند. بل و همه مهندسان در روده تايتانيك جان خود را از دست دادند.

Cameos

چندين نفر از اعضاي خدمه Akademik Mstislav Keldysh در فيلم ظاهر مي شوند ، از جمله آناتولي ساگالويچ ، خالق و خلبان خودروي MIR خودران Deep Submergence. [42] آندرس فالك ، كه يك فيلم مستند درباره مجموعه فيلم هاي اين مجموعه براي انجمن تاريخي تايتانيك فيلمبرداري كرده است ، به عنوان يك مهاجر سوئدي كه جك داوسون هنگام ورود به كابين خود با او ملاقات مي كند ، در فيلم ظاهر مي شود. ادوارد كامودا و كارن كامودا ، رئيس وقت و نايب رئيس انجمن كه به عنوان مشاور فيلم فعاليت مي كردند ، به عنوان موارد اضافي در اين فيلم انتخاب شدند. [43] [44]
پيش توليد
نوشتن و الهام بخشيدن

جيمز كامرون مدتها شيفته غرق شدن كشتي بود و RMS Titanic "كوه اورست غرق كشتي" بود. [46] [47] [48] او تقريباً از نقطه زندگي خود گذشته بود كه احساس كرد مي تواند يك سفر زير دريايي را در نظر بگيرد ، اما گفت كه او هنوز "يك بي قراري ذهني" دارد تا زندگي را كه از وقتي از دانشگاه به علوم به هنر روي آورد از زندگي دور كرده بود. بنابراين وقتي يك فيلم IMAX از فيلم هايي كه از خود كشتي خراب شده ساخته شد ، او تصميم گرفت تا بودجه هاليوود را بپردازد تا "هزينه يك سفر را انجام دهد و همان كار را انجام دهد". كامرون گفت: "به اين دليل نبود كه من به ويژه مي خواستم فيلم را بسازم." "من مي خواستم تا غرق شدن كشتي غواصي كنم." [46]

كامرون فيلم نامه اي براي يك فيلم تايتانيك نوشت ، [49] با مديران فاكس قرن بيستم از جمله پيتر چرنين ديدار كرد و آن را به عنوان "رومئو و ژوليت روي تايتانيك" طرح كرد. [47] [48] كامرون اظهار داشت ، "آنها مانند" اوووووكااااااي - يك حماسه عاشقانه سه ساعته بودند؟ مطمئنا ، اين فقط همان چيزي است كه ما مي خواهيم. آيا كمي Terminator در آن وجود دارد؟ آيا هواپيماهاي هارير ، شليك يا تعقيب ماشين؟ " من گفتم: "نه ، نه ، نه. اينطور نيست." [11] استوديو در مورد چشم انداز تجاري ايده مشكوك بود ، اما ، به اميد يك رابطه طولاني مدت با كامرون ، آنها به او چراغ سبز دادند. [11 ] [12] [22]
كارگردان ، نويسنده و تهيه كننده جيمز كامرون (تصوير در سال 2000)

كامرون فاكس را متقاعد كرد كه اين فيلم را بر اساس تبليغاتي كه با فيلمبرداري خود به كشتي غرق شده تايتانيك ارائه مي شود ، تبليغ كند [49] و چندين غواصي را براي مدت دو سال در اين سايت ترتيب داد. [45] كامرون گفت: "زمين من در اين مورد بايد كمي دقيق تر باشد." "بنابراين من گفتم ،" ببين ، ما بايد تمام اين افتتاحيه را انجام دهيم جايي كه آنها در تايتانيك اكتشاف مي كنند و آنها الماس را پيدا مي كنند ، بنابراين ما مي خواهيم همه اين عكسهاي كشتي را داشته باشيم. " كامرون اظهار داشت ، "اكنون ، ما مي توانيم آنها را با مدل هاي دقيق و عكس هاي كنترل حركت و CG و همه موارد ديگر انجام دهيم ، كه هزينه X مقدار پول خواهد بود - يا مي توانيم X به علاوه 30 درصد را خرج كنيم و در واقع به آن شكسته ايم . "[47]

خدمه در سال 1995 دوازده بار به لاشه واقعي در اقيانوس اطلس شليك كردند. در آن عمق ، با فشار آب 6000 پوند بر اينچ مربع ، "يك نقص كوچك در روبنا كشتي به معناي مرگ فوري براي همه سرنشينان است." غواصي ها نه تنها پرخطر بودند ، بلكه شرايط نامطلوب مانع از فيلم هاي بسيار مطلوبي شد كه كامرون مي خواست. [12] در طي يك غواصي ، يكي از شناورها با بدنه تايتانيك برخورد كرد و هم به زير هواپيما و هم به كشتي آسيب رساند و قطعاتي از كفن ملخ غوطه ور در اطراف روبنا پراكنده شد. سنگر خارجي محوطه كاپيتان اسميت فروريخت و فضاي داخلي را آشكار كرد. اطراف ورودي پل بزرگ نيز آسيب ديد. [50]

پايين آمدن به سايت واقعي باعث شد هم كامرون و هم خدمه بخواهند "تا آن سطح از واقعيت زندگي كنند ... اما سطح ديگري از واكنش وجود داشت كه از لاشه واقعي دور مي شد ، اين كه اين فقط يك داستان نبود ، او گفت فقط يك درام نيست. "اين يك واقعه بود كه براي افراد واقعي كه واقعاً مردند اتفاق افتاد. مدت زيادي كار در اطراف لاشه هواپيما ، شما چنين حس شديدي از غم و اندوه و بي عدالتي عميق آن و پيام آن را دريافت خواهيد كرد." كامرون اظهار داشت ، "شما فكر مي كنيد ،" احتمالاً قرار نيست بسياري از فيلمسازان به تايتانيك بروند. ممكن است هرگز فيلم ديگري وجود نداشته باشد - شايد يك مستندساز. " به همين دليل ، او احساس كرد "مسئوليت بزرگي در انتقال پيام عاطفي آن - مسئوليت درست انجام آن قسمت نيز وجود دارد". [22]

كامرون پس از فيلمبرداري از عكسهاي زير آب ، شروع به نوشتن فيلمنامه كرد. [49] او مي خواست از افرادي كه در حين غرق شدن جان خود را از دست دادند ، تجليل كند ، بنابراين شش ماه به تحقيق درباره همه خدمه و مسافران تايتانيك پرداخت. [45] وي گفت: "من هرچه مي توانم خواندم. يك جدول زماني بسيار دقيق از چند روز كشتي و يك جدول زماني بسيار دقيق از آخرين شب زندگي آن ايجاد كردم." [47] "و من براي نوشتن فيلمنامه در اين زمينه كار كردم ، و برخي از كارشناسان تاريخي را مجبور كردم آنچه را كه من نوشته ام را تجزيه و تحليل كنم و در مورد آن نظر بدهم ، و آن را تنظيم كردم." [47] نقش كاليفرنيايي در نابودي تايتانيك ، اگرچه اين بعداً قطع شد (نگاه كنيد به زير). از ابتداي تيراندازي ، آنها "يك تصوير كاملاً واضح" از آنچه در آن شب در كشتي اتفاق افتاده بود ، داشتند. وي گفت: "من كتابخانه اي داشتم كه يك ديوار كل دفتر تحريريه من را پر از وسايل تايتانيك كرده بود ، زيرا مي خواستم درست شود ، مخصوصاً اگر قصد غواصي به كشتي را داشته باشيم." "اين به نوعي ميله را بالاتر مي برد - به تعبيري فيلم را بالا مي برد. ما مي خواستيم اين تصويري قطعي از اين لحظه از تاريخ باشد به گونه اي كه گويي شما در ماشين زمان برگشته ايد و آن را شليك كرده ايد." [47]

كامرون در ساخت فيلم توسط يك محصول 1958 انگليس ، يك شب براي يادآوري ، كه از جواني ديده بود ، تأثير پذيرفت. او آزادانه برخي از ديالوگ ها و صحنه هاي آن فيلم را كپي كرد ، از جمله مهماني پر سر و صدا مسافران در حال اداره ، [51] و نوازندگاني كه هنگام غرق شدن كشتي بر روي عرشه بازي مي كردند. [24]

كامرون احساس مي كرد غرق شدن تايتانيك "مانند يك رمان عالي است كه واقعاً اتفاق افتاده است" ، اما اين واقعه فقط يك داستان اخلاقي شده است. اين فيلم تجربه زندگي در تاريخ را به مخاطبان خواهد داد. [45] براك لاوت ، شكارچي گنج نماينده كساني بود كه هرگز با عنصر انساني فاجعه ارتباط برقرار نكردند ، [42] در حالي كه شكوفائي عاشقانه جك و رز ، كامرون معتقد بود ، جذاب ترين قسمت داستان خواهد بود: هنگامي كه عشق آنها سرانجام نابود شود ، مخاطبان از دست دادن سوگواري مي كنند. [45] وي گفت: "همه فيلمهاي من داستانهاي عاشقانه هستند ، اما در فيلم تايتانيك سرانجام تعادل را درست كردم. اين يك فيلم فاجعه نيست. اين يك داستان عاشقانه است كه با يك عكس عجيب و غريب از تاريخ واقعي روبرو است." [22]

كامرون عاشقانه با رز پير را تنظيم كرد تا سالهاي مداخله را ملموس و تكان دهنده كند. [45] در حالي كه وينسلت و استوارت اعتقاد خود را بر اين باورند كه به جاي خوابيدن در رختخواب ، شخصيت در پايان فيلم مي ميرد ، [52] [53] كامرون گفت كه ترجيح مي دهد آنچه را كه قصد دارد با پايان كار فاش نكند زيرا "[ t] او بايد چيزي باشد كه شما شخصاً تهيه مي كنيد ؛ به صورت جداگانه. "[9]
مدل سازي مقياس
يك كشتي شبيه تايتانيك در يك بندر با آسمان صاف و موج هاي كوچك ساخته مي شود.
بازسازي RMS Titanic. نقشه ها توسط سازنده كشتي اصلي تهيه شده بود و كامرون سعي داشت كشتي را با حداكثر جزئيات و دقت بسازد. [54]

هارلند و ولف ، سازندگان RMS تايتانيك ، بايگاني خصوصي خود را به روي خدمه گشودند و نقشه هايي را كه تصور مي شد از دست رفته است به اشتراك بگذارند. براي فضاي داخلي كشتي ، تيم طراح توليد پيتر لامونت به دنبال مصنوعات مربوط به آن دوران بودند. جديد بودن كشتي به اين معني بود كه هر پروانه بايد از ابتدا ساخته شود. [54] فاكس 40 هكتار از ساحل جنوبي Playas de Rosarito در مكزيك را به دست آورد و در 31 مه 1996 شروع به ساخت يك استوديوي جديد كرد. يك مخزن افق هفده ميليون گالني براي قسمت خارجي كشتي بازسازي شده ساخته شد كه 270 درجه از اقيانوس را فراهم مي كند. كشتي در مقياس كامل ساخته شده است ، اما لامونت قسمت هاي زائد را بر روي روبنا و عرشه چاه را به جلو برد تا كشتي در مخزن قرار بگيرد ، و قسمت هاي باقيمانده با مدل هاي ديجيتالي پر شود.

قايق هاي نجات و قيف ها ده درصد كوچك شده بودند. عرشه قايق و عرشه A مجموعه هاي كاري بودند ، اما بقيه كشتي فقط آبكاري استيل بود. درون آن يك سكوي بالابر پنجاه فوتي قرار داشت تا كشتي در حين توالي غرق شدن خم شود. برج بالا يك برج جرثقيل با قد 162 فوت (49 متر) در 600 فوت (180 متر) مسير ريلي قرار داشت كه به عنوان يك سكوي ساختاري ، روشنايي و دوربين تركيب مي شد. [42]

مجموعه هايي كه نمايانگر اتاقهاي داخلي تايتانيك هستند دقيقاً همانند ساخته هاي اوليه و با استفاده از عكس ها و نقشه هاي سازندگان تايتانيك توليد شده اند. Grand Staircase كه به طور برجسته در اين فيلم ديده مي شود ، با استاندارد بالايي از اصالت بازسازي شد ، اگرچه نسبت به نمونه اصلي 30٪ گسترش يافته و با تيرهاي فولادي تقويت شده بود. صنعتگران از مكزيك و بريتانيا تزيينات و كارهاي گچبري تزئين شده را بر اساس طرح هاي اصلي تايتانيك مجسمه سازي كردند. [55] موكت ، تودوزي ، تكه هاي مبلمان منفرد ، وسايل روشنايي ، صندلي ، كارد و چنگال و ظروف با تاج White Star Line روي هر قطعه از جمله اشيايي بودند كه مطابق با طرح هاي اوليه بازآفريني شده اند. [56] كامرون علاوه بر اين ، دو مورخ تايتانيك ، دون لينچ و كن مارشال را براي تأييد جزئيات تاريخي فيلم استخدام كرد. [12]

نقد فيلم Sadece Sen (2014) - يك درام عاشقانه و قرباني عاشقانه تركي

۷ بازديد

بررسي فيلم SADECE SEN

من اخيراً دنياي فيلم هاي خارجي را كشف كرده ام. لذت تماشاي يك فيلم خارجي اين است كه بيننده را در معرض كشورها و فرهنگ هاي بسيار متفاوت از فرهنگ ما قرار مي دهد بدون اينكه ديگر نيازي به ترك خانه داشته باشد. من دريافته ام كه بسياري از اين فيلم ها از كاليبر برابر ، گاهي كاليبر بهتر از فيلم هاي آمريكايي برخوردار هستند. يكي از اين نمونه ها درام عاشقانه تركي Sadece Sen (ترجمه انگليسي: Only You) بازسازي فيلم كره اي هميشه است.
RELATED POST: Always (2011) Film Review-City Lights با ماجرايي روبرو مي شود كه بايد در اين گوهر عاشقانه پنهان به خاطر بسپاريد

فقط تو

 

خلاصه

علي يك بوكسور تنها و سابق است ، گذشته اي تراژيك و خشن كه دوست دارد آن را فراموش كند. وقتي او با هازل ، زني زيبا و نابينا ملاقات مي كند ، پيشوازهاي دوستي او را رد مي كند. اما او فقط مي تواند تا مدت طولاني در برابر او مقاومت كند. پذيرش بي قيد و شرط هازال از علي و خوش بيني شاد او شروع به شكستن ديوارهايي مي كند كه او براي محافظت از خود ساخته است. هرچه رابطه آنها گسترش يابد ، هر دو زندگي آنها تغيير كرده و غني مي شود. اما يك مكاشفه تكان دهنده و فداكاري متعاقب آن ، همه آنچه را كه شناخته اند به چالش مي كشد
مدياوين
مرور

من فيلم هاي استثنايي زيادي ديده ام كه از نظر احساسي بر من تأثير گذاشته اند ، اما بيشتر از Sadece San. اين درام رمانتيك ، من را لبه صندلي خود گذاشت و كاملاً در نتيجه داستان علي و هازال سرمايه گذاري كردم. من بندرت چنين ارتباط شديدي را با يك فيلم احساس كرده ام و اين كاملاً مشتي را بسته است.

خود داستان يك داستان ساده است كه نشان مي دهد چگونه عشق مي تواند زندگي را تغيير دهد. اما پيچ و خم هاي غيرمنتظره اين عاشقانه خاص مرا درگير خود كرد. كاملاً غيرقابل پيش بيني و پايان خوش بود و به هيچ وجه تضمين نشده بود.

اگرچه عاشقانه و داستان Sadece San به زيبايي روايت مي شود ، اما اين بازيگري است كه واقعاً اين فيلم را به سطح ديگري مي رساند.

نمايش Belcim Bilgin از Hazal به سادگي دوست داشتني است. هازال او رنج برده است اما علي رغم از دست دادن بينايي ، استقلال و ديدگاه مثبت خود را حفظ كرده است. Bilgin به Hazal عمق و ظرافت مي بخشد و يك شخصيت چند بعدي ايجاد مي كند. تعجب مي كند كه چطور هازال قادر است اينقدر مستقل زندگي كند و خيلي شاد باقي بماند ، اما بيلگين آن را معتبر جلوه مي دهد.

مدياوين

اما وحي واقعي Sadece Sen ابراهيم چليككل در نقش علي است. او بازي خيره كننده اي از يك مرد شكنجه شده و متانت است كه رابطه اش با هازال او را مشتاق رستگاري مي كند. Celikkol براي به تصوير كشيدن عذاب دروني علي از تمام بدن و چهره رسا خود استفاده مي كند. قبل از ملاقات با هازال ، حالت او خميده است ، چهره اش شرم و نااميدي نشان مي دهد و كاپشن خاكستري كه مي پوشد نمادي است كه او از زندگي پنهان مي كند. همانطور كه عشق شروع به تغيير علي مي كند ، او به معناي واقعي تغيير شكل مي يابد. او طور ديگري راه مي رود و تمام چهره اش روشن مي شود. از بين دو عملكرد اصلي ، Celikkol بهترين چالش برانگيز است. او بايد پاسخهاي عاطفي عميق و خشن را بدون استفاده از گفت و گو زياد به تصوير بكشد و موفق مي شود.

همراه با عاشقانه هاي شديد و صحنه هاي وحشيانه گذشته جنايي و حرفه علي به عنوان بوكسور ، لحظات آرام و زيبايي نيز وجود دارد. هنگامي كه هازال براي اولين بار خود را به علي معرفي مي كند به عشق خود به گل ها خيانت مي كند و او را به مراقبت از يك گلدان گلدان تشويق مي كند. در اواخر فيلم ، علي به محل كار خود مي رود تا دريابد كه همچنان به مراقبت از همان بي مهرگان و همچنين لاك پشت مينياتوري علي ادامه داده است.

لحظه اي ديگر پس از بازديد عاشقان از درياچه رخ مي دهد. هازال دو سنگ برمي دارد ، آنها را در دستان خود نگه مي دارد و چشمانش را مي بندد. سرانجام ، او يكي را به علي تحويل مي دهد و مي گويد اوني كه نگه داشته بود او را به ياد او مي آورد. او اميدوار است كه سنگ ديگر او را به ياد او بياورد. (من اخيراً همين مفهوم از سنگهايي را ديدم كه داراي خاطرات هستند و در فيلم Departures ژاپني به كار رفته است).
مدياوين

بعداً ، پس از جدايي طولاني ، علي را مي بينيم كه سنگ يادبود خود را در دست گرفته است. صحنه ديگري نشان مي دهد كه علي از آپارتمانشان خارج مي شود و فقط مي ايستد و نگاه مي كند كه هازال كنار درب ورودي ايستاده است و خروج او را تماشا مي كند. مردد است و سپس از پله ها بالا مي رود تا او را در آغوش خود بگيرد و تمايلي به خداحافظي ندارد. اين لحظات ساده اي است كه اكثر زوجين دارند و عمق ارتباط آنها را به تصوير مي كشد.

من همچنين استفاده از نور و تاريكي را در اين فيلم واقعاً دوست داشتم. صحنه هايي كه علي و هازل در كنار هم هستند پر از نور طبيعي است و حالتي نسيمي دارند. كنتراست آشكار صحنه هاي تاريك و بدون لحظه است كه هر زمان گذشته علي ظاهر مي شود. استفاده از نور در واقع برخي از تصاوير زيباتر Sadece Sen را افزايش مي دهد.

فقط استفاده از نور و تاريكي نيست كه از برجسته ترين موارد فيلمبرداري است. صحنه هاي منظره بسيار زيبايي گرفته شده است. من همچنين عاشق عكسهاي نزديك بسياري از چهره بازيگران هستم كه براي برجسته كردن ارتباط آنها ، جلب توجه بينندگان و به حداقل رساندن حواس پرتي از داستان عشق آنها عمل مي كنند.
پيشنهادات

اگرچه Sadece Sen نسبتاً تميز است ، اما برخي از صحنه هاي خشونت آميز مربوط به حرفه علي به عنوان يك بوكسور سابق وجود دارد. همچنين صحنه هايي از صميميت جسمي ضمني وجود دارد كه نسبتاً متوسط ​​است. با اين حال ، اگر صحنه هاي ريزه كاري نداريد ، من از صميم قلب از شما مي خواهم كه Sadece San را تماشا كنيد. به ندرت فرصت تماشاي يك فيلم عاشقانه تر و تأثيرگذارتر را خواهيد داشت.

كجا تماشا كنيد: Sadece San در حال حاضر در Netflix و YouTube در اينجا موجود است. همچنين مي توانيد آن را در iTunes اجاره كنيد. در DVD موجود نيست ، بنابراين تا مي توانيد آن را تماشا كنيد.

محتوا: گرچه اين فيلم با رتبه بندي همراه نيست ، اما مي توانم بگويم چند صحنه خشونت آميز به آن رتبه R مي دهد. با اين حال ، بقيه فيلم تميز و بدون زبان زشت ، بدون برهنگي و فقط صحنه هاي جنسي ضمني است.

خلاصه فيلم من پيش از تو

۴ بازديد

من قبل از تو يك رمان عاشقانه است كه توسط جوجو مويز نوشته شده است. اين كتاب براي اولين بار در 5 ژانويه 2012 در انگلستان منتشر شد. دنباله اي با عنوان After You در تاريخ 29 سپتامبر 2015 از طريق كتاب هاي پاملا دورمن منتشر شد. [1] [2] دنباله دوم ، هنوز من ، در ژانويه 2018 منتشر شد. [3]

طرح

لوئيزا كلارك بيست و شش ساله در كنار خانواده طبقه كارگر خود زندگي مي كند. غير بلند پروازانه و با داشتن صلاحيت هاي كم ، احساس مي كند مرتباً از خواهر كوچكتر خود ، ترينا ، يك مادر مجرد خارج شده ، برتري دارد. لوئيزا كه به امرار معاش خانواده كمك مي كند ، با بسته شدن كافه كار خود را در يك كافه محلي از دست مي دهد. او به مركز كاريابي مي رود و پس از چندين بار تلاش ناموفق ، فرصت بي نظيري براي اشتغال به او ارائه مي شود: كمك به مراقبت از ويل تراينور ، يك جوان موفق ، ثروتمند و يك بار فعال كه دو سال قبل در يك تصادف عابر پياده و موتورسيكلت دچار كوادري پلژي شده است. مادر ويل ، كاميلا ، علي رغم كمبود تجربه ، لوئيزا را استخدام مي كند ، معتقد است كه لوئيزا مي تواند روح او را روشن كند. لوئيزا با ناتان ، كه به نيازهاي پزشكي ويل رسيدگي مي كند ، و پدر ويل ، استيون ، يك تاجر دوستانه از طبقه بالا كه ازدواج با كاميلا بهم خورد ، ملاقات مي كند.

روابط لوئيزا و ويل به دليل تلخي و كينه او از معلوليت ، رابطه اي سنگين آغاز مي شود. اوضاع پس از آنكه دوست دختر سابق ويل ، آليشيا ، و دوست صميمي روپرت نشان داد كه آنها ازدواج مي كنند ، بدتر مي شود. تحت مراقبت لوئيزا ، ويل به تدريج وقتي با هم تجربيات خود را به اشتراك مي گذارند ، ارتباط برقرارتر و ذهن بازتر مي شود. لوئيزا متوجه مچ هاي زخمي ويل مي شود و بعداً مادر و پدرش در مورد چگونگي اقدام به خودكشي صحبت مي كند كمي بعد كه كاميلا درخواست خود را براي پايان دادن به زندگي خود از طريق Dignitas ، يك سازمان خودكشي مستقر در سوئيس رد كرد. كاميلا كه از تلاش خود وحشت زده شده بود قول داد كه به آرزوي پسرش احترام بگذارد ، اما تنها در صورت موافقت با زندگي شش ماه ديگر. كاميلا قصد دارد ثابت كند كه با گذشت زمان ، ارزش زندگي خود را باور خواهد كرد.

لوئيزا دانستن در مورد توافق ويل و كاميلا را پنهان مي كند. با اين حال ، او به ترينا گفت ، و آنها با هم راههايي را ابداع مي كنند كه به متقاعد كردن ويل كمك مي كند تا آرزوي مرگ خود را كنار بگذارد. طي چند هفته آينده ، ويل شل مي شود و لوئيزا شروع به بردن وي به خارج از منزل مي كند و هر دو به هم نزديكتر مي شوند.

لوئيزا از طريق صحبت هاي مكرر خود مي فهمد كه ويل سفرهاي زيادي كرده است. مكان مورد علاقه او يك كافه در پاريس است. ويل با توجه به اينكه زندگي او چقدر محدود است و جاه طلبي هاي كمي دارد ، سعي مي كند به لوئيزا انگيزه تغيير دهد.

لوئيزا با ديدن دوست پسر 7 ساله ديرينه خود ، پاتريك ، ادامه مي يابد ، گرچه آنها سرانجام به دليل رابطه او با ويل از هم جدا مي شوند. در همين حال ، پدر لوئيزا شغل خود را از دست مي دهد و مشكلات مالي بيشتري ايجاد مي كند. استيون تراينور به آقاي كلارك موقعيتي را پيشنهاد مي كند. لوئيزا متوجه مي شود كه ويل در تلاش است تا به او كمك كند تا از خانواده اش آزاد شود. اين دو در عروسي آليشيا و روپرت شركت مي كنند و در آنجا مي رقصند و معاشقه مي كنند. ويل به لوئيزا مي گويد كه او تنها دليلي است كه او صبح بيدار مي شود.

لوئيزا ويل را راضي مي كند كه با او به تعطيلات برود ، اما قبل از رفتن آنها ، ويل به ذات الريه نزديك به مرگ دچار مي شود. لوئيزا برنامه هاي يك سفر گردباد را لغو مي كند. در عوض ، وي ويل را به جزيره موريس مي برد. شب قبل از بازگشت به خانه ، لوئيزا به ويل مي گويد كه او را دوست دارد. ويل مي گويد كه او مي خواهد به چيزي اعتماد كند ، اما او اعتراف مي كند كه از قبل در مورد برنامه هاي او با Dignitas اطلاع داشته است. ويل مي گويد كه اوقات مشترك آنها ويژه بوده است ، اما او تحمل زندگي روي ويلچر را ندارد. او برنامه هاي خود را دنبال خواهد كرد. عصباني و آسيب ديده ، لوئيزا طوفاني مي شود و تا پايان سفر با او صحبت نمي كند. وقتي والدين به خانه برمي گردند ، والدين ويل از وضعيت جسمي خوب او بسيار متعجب مي شوند. لوئيزا اما به عنوان سرپرست خود استعفا مي دهد و آنها مي فهمند كه ويل قصد دارد به زندگي خود پايان دهد.

در شب پرواز ويل به سوئيس ، آخرين بار لوئيزا به ملاقات او مي آيد. آنها توافق مي كنند كه شش ماه گذشته بهترين ماه در زندگي آنها بوده است. او اندكي پس از آن در كلينيك درگذشت ، و مشخص شد كه وي ارث قابل توجهي به لوئيزا ، به منظور ادامه تحصيل و تجربه كامل زندگي ، به جا گذاشته است. اين رمان با لوئيزا در يك كافه در پاريس پايان مي يابد و آخرين نامه هاي ويل را در نامه اي به او مي خواند كه به او مي گويد "خوب زندگي كند".

من پيش از تو

شخصيت ها

لوئيزا كلارك - زني 26 ساله ، موي قهوه اي ، خلاق ، با استعداد و خنده دار اما خود را دست كم مي گيرد و آرزوهاي كمي دارد. زندگي او وقتي شروع به كار مي كند كه به عنوان سرايدار يك مرد فلج كار مي كند. با گذشت زمان ، او ياد مي گيرد كه از توانايي هاي خود استفاده كند و از منطقه راحتي محدود خود خارج شود. [4]
    ويليام (ويل) تراينور - مردي 35 ساله [5] كه پس از اصابت موتور توسط او دچار چهار قطبي شد. او باهوش و ثروتمند است ، اما ضعف او را بدخلق ، عصباني و تلخ كرده است. او كه نمي تواند بپذيرد هرگز مرد فعال و ماجراجوي سابق باشد ، مي خواهد به زندگي خود پايان دهد.
    Camilla Traynor - مادر ويل كه با پسرش رابطه پرتنشي دارد. او سختگير و سختگير است اما به فكر سلامتي پسرش است.
    استيون تراينور - پدر ويل كه بيشتر در زندگي فرزندانش غايب بود. كاميلا تراينور او را مسئول تخريب خانواده آنها مي داند. او مي خواهد كاميلا را طلاق دهد.
    كاترينا (ترينا) كلارك - خواهر كوچك لوئيزا كه از پسر توماس ، كه در گل فروشي ها كار مي كند ، يك مادر تنها است. او هميشه به عنوان باهوش ترين خواهر و برادر شناخته مي شود. خواهران با وجود اينكه هميشه رقابتي بوده اند ، از يكديگر حمايت مي كنند.
    پاتريك - دوست پسر لوئيزا كه به عنوان مربي شخصي كار مي كند. او وسواس زيادي در ورزش و رژيم دارد.
    ناتان - پرستار و سرپرست ويل كه دوست او نيز هست.
    برنارد كلارك - پدر لو ، قبل از اخراج به عنوان يك صنعتگر مبلمان كار مي كرد و در نهايت براي قلعه نگهداري مي كند
    ژوزفين - مادر لو ، كه روزهاي خود را صرف مراقبت از پسر ترينا و نظافت مي كند
    آليشيا دوار - دوست دختر سابق ويل كه با همكار خود ، روپرت ازدواج مي كند. او زيبا و ظريف است ، اما زندگي خود را مطابق با استانداردهاي جامعه بالايي زندگي مي كند.
    جورجينا تراينور - خواهر ويل كه در استراليا زندگي مي كند و كار مي كند ، از ويل بخاطر تمايل او به مرگ كينه مي گيرد
    Rupert Freshwell - دوست قديمي ويل از كار. او با دوست دختر قديمي ويل ، آليشيا ازدواج مي كند.
    فرانك - كارفرماي قبلي لوئيزا در نانوايي محل كار وي قبل از ملاقات با ويل.
    توماس - برادرزاده جوان لوئيزا و پسر خواهرش كاترينا ، يك مادر تنها.
    سرگرد تيموتي ديور - پدر آليشيا دوار.

خلاصه فيلم من پيش از تو

۴ بازديد

من قبل از تو يك رمان عاشقانه است كه توسط جوجو مويز نوشته شده است. اين كتاب براي اولين بار در 5 ژانويه 2012 در انگلستان منتشر شد. دنباله اي با عنوان After You در تاريخ 29 سپتامبر 2015 از طريق كتاب هاي پاملا دورمن منتشر شد. [1] [2] دنباله دوم ، هنوز من ، در ژانويه 2018 منتشر شد. [3]

طرح

لوئيزا كلارك بيست و شش ساله در كنار خانواده طبقه كارگر خود زندگي مي كند. غير بلند پروازانه و با داشتن صلاحيت هاي كم ، احساس مي كند مرتباً از خواهر كوچكتر خود ، ترينا ، يك مادر مجرد خارج شده ، برتري دارد. لوئيزا كه به امرار معاش خانواده كمك مي كند ، با بسته شدن كافه كار خود را در يك كافه محلي از دست مي دهد. او به مركز كاريابي مي رود و پس از چندين بار تلاش ناموفق ، فرصت بي نظيري براي اشتغال به او ارائه مي شود: كمك به مراقبت از ويل تراينور ، يك جوان موفق ، ثروتمند و يك بار فعال كه دو سال قبل در يك تصادف عابر پياده و موتورسيكلت دچار كوادري پلژي شده است. مادر ويل ، كاميلا ، علي رغم كمبود تجربه ، لوئيزا را استخدام مي كند ، معتقد است كه لوئيزا مي تواند روح او را روشن كند. لوئيزا با ناتان ، كه به نيازهاي پزشكي ويل رسيدگي مي كند ، و پدر ويل ، استيون ، يك تاجر دوستانه از طبقه بالا كه ازدواج با كاميلا بهم خورد ، ملاقات مي كند.

روابط لوئيزا و ويل به دليل تلخي و كينه او از معلوليت ، رابطه اي سنگين آغاز مي شود. اوضاع پس از آنكه دوست دختر سابق ويل ، آليشيا ، و دوست صميمي روپرت نشان داد كه آنها ازدواج مي كنند ، بدتر مي شود. تحت مراقبت لوئيزا ، ويل به تدريج وقتي با هم تجربيات خود را به اشتراك مي گذارند ، ارتباط برقرارتر و ذهن بازتر مي شود. لوئيزا متوجه مچ هاي زخمي ويل مي شود و بعداً مادر و پدرش در مورد چگونگي اقدام به خودكشي صحبت مي كند كمي بعد كه كاميلا درخواست خود را براي پايان دادن به زندگي خود از طريق Dignitas ، يك سازمان خودكشي مستقر در سوئيس رد كرد. كاميلا كه از تلاش خود وحشت زده شده بود قول داد كه به آرزوي پسرش احترام بگذارد ، اما تنها در صورت موافقت با زندگي شش ماه ديگر. كاميلا قصد دارد ثابت كند كه با گذشت زمان ، ارزش زندگي خود را باور خواهد كرد.

لوئيزا دانستن در مورد توافق ويل و كاميلا را پنهان مي كند. با اين حال ، او به ترينا گفت ، و آنها با هم راههايي را ابداع مي كنند كه به متقاعد كردن ويل كمك مي كند تا آرزوي مرگ خود را كنار بگذارد. طي چند هفته آينده ، ويل شل مي شود و لوئيزا شروع به بردن وي به خارج از منزل مي كند و هر دو به هم نزديكتر مي شوند.

لوئيزا از طريق صحبت هاي مكرر خود مي فهمد كه ويل سفرهاي زيادي كرده است. مكان مورد علاقه او يك كافه در پاريس است. ويل با توجه به اينكه زندگي او چقدر محدود است و جاه طلبي هاي كمي دارد ، سعي مي كند به لوئيزا انگيزه تغيير دهد.

لوئيزا با ديدن دوست پسر 7 ساله ديرينه خود ، پاتريك ، ادامه مي يابد ، گرچه آنها سرانجام به دليل رابطه او با ويل از هم جدا مي شوند. در همين حال ، پدر لوئيزا شغل خود را از دست مي دهد و مشكلات مالي بيشتري ايجاد مي كند. استيون تراينور به آقاي كلارك موقعيتي را پيشنهاد مي كند. لوئيزا متوجه مي شود كه ويل در تلاش است تا به او كمك كند تا از خانواده اش آزاد شود. اين دو در عروسي آليشيا و روپرت شركت مي كنند و در آنجا مي رقصند و معاشقه مي كنند. ويل به لوئيزا مي گويد كه او تنها دليلي است كه او صبح بيدار مي شود.

لوئيزا ويل را راضي مي كند كه با او به تعطيلات برود ، اما قبل از رفتن آنها ، ويل به ذات الريه نزديك به مرگ دچار مي شود. لوئيزا برنامه هاي يك سفر گردباد را لغو مي كند. در عوض ، وي ويل را به جزيره موريس مي برد. شب قبل از بازگشت به خانه ، لوئيزا به ويل مي گويد كه او را دوست دارد. ويل مي گويد كه او مي خواهد به چيزي اعتماد كند ، اما او اعتراف مي كند كه از قبل در مورد برنامه هاي او با Dignitas اطلاع داشته است. ويل مي گويد كه اوقات مشترك آنها ويژه بوده است ، اما او تحمل زندگي روي ويلچر را ندارد. او برنامه هاي خود را دنبال خواهد كرد. عصباني و آسيب ديده ، لوئيزا طوفاني مي شود و تا پايان سفر با او صحبت نمي كند. وقتي والدين به خانه برمي گردند ، والدين ويل از وضعيت جسمي خوب او بسيار متعجب مي شوند. لوئيزا اما به عنوان سرپرست خود استعفا مي دهد و آنها مي فهمند كه ويل قصد دارد به زندگي خود پايان دهد.

در شب پرواز ويل به سوئيس ، آخرين بار لوئيزا به ملاقات او مي آيد. آنها توافق مي كنند كه شش ماه گذشته بهترين ماه در زندگي آنها بوده است. او اندكي پس از آن در كلينيك درگذشت ، و مشخص شد كه وي ارث قابل توجهي به لوئيزا ، به منظور ادامه تحصيل و تجربه كامل زندگي ، به جا گذاشته است. اين رمان با لوئيزا در يك كافه در پاريس پايان مي يابد و آخرين نامه هاي ويل را در نامه اي به او مي خواند كه به او مي گويد "خوب زندگي كند".

من پيش از تو

شخصيت ها

لوئيزا كلارك - زني 26 ساله ، موي قهوه اي ، خلاق ، با استعداد و خنده دار اما خود را دست كم مي گيرد و آرزوهاي كمي دارد. زندگي او وقتي شروع به كار مي كند كه به عنوان سرايدار يك مرد فلج كار مي كند. با گذشت زمان ، او ياد مي گيرد كه از توانايي هاي خود استفاده كند و از منطقه راحتي محدود خود خارج شود. [4]
    ويليام (ويل) تراينور - مردي 35 ساله [5] كه پس از اصابت موتور توسط او دچار چهار قطبي شد. او باهوش و ثروتمند است ، اما ضعف او را بدخلق ، عصباني و تلخ كرده است. او كه نمي تواند بپذيرد هرگز مرد فعال و ماجراجوي سابق باشد ، مي خواهد به زندگي خود پايان دهد.
    Camilla Traynor - مادر ويل كه با پسرش رابطه پرتنشي دارد. او سختگير و سختگير است اما به فكر سلامتي پسرش است.
    استيون تراينور - پدر ويل كه بيشتر در زندگي فرزندانش غايب بود. كاميلا تراينور او را مسئول تخريب خانواده آنها مي داند. او مي خواهد كاميلا را طلاق دهد.
    كاترينا (ترينا) كلارك - خواهر كوچك لوئيزا كه از پسر توماس ، كه در گل فروشي ها كار مي كند ، يك مادر تنها است. او هميشه به عنوان باهوش ترين خواهر و برادر شناخته مي شود. خواهران با وجود اينكه هميشه رقابتي بوده اند ، از يكديگر حمايت مي كنند.
    پاتريك - دوست پسر لوئيزا كه به عنوان مربي شخصي كار مي كند. او وسواس زيادي در ورزش و رژيم دارد.
    ناتان - پرستار و سرپرست ويل كه دوست او نيز هست.
    برنارد كلارك - پدر لو ، قبل از اخراج به عنوان يك صنعتگر مبلمان كار مي كرد و در نهايت براي قلعه نگهداري مي كند
    ژوزفين - مادر لو ، كه روزهاي خود را صرف مراقبت از پسر ترينا و نظافت مي كند
    آليشيا دوار - دوست دختر سابق ويل كه با همكار خود ، روپرت ازدواج مي كند. او زيبا و ظريف است ، اما زندگي خود را مطابق با استانداردهاي جامعه بالايي زندگي مي كند.
    جورجينا تراينور - خواهر ويل كه در استراليا زندگي مي كند و كار مي كند ، از ويل بخاطر تمايل او به مرگ كينه مي گيرد
    Rupert Freshwell - دوست قديمي ويل از كار. او با دوست دختر قديمي ويل ، آليشيا ازدواج مي كند.
    فرانك - كارفرماي قبلي لوئيزا در نانوايي محل كار وي قبل از ملاقات با ويل.
    توماس - برادرزاده جوان لوئيزا و پسر خواهرش كاترينا ، يك مادر تنها.
    سرگرد تيموتي ديور - پدر آليشيا دوار.

نقد فيلم هندي خشن

۹ بازديد

راف (به انگليسي: Rough) يك فيلم كمدي اكشن رمانتيك تلوگو به كارگرداني سي اچ. سوببا ردي است. اين فيلم توسط M. Abilash در Sridevi Entertainments Banner توليد مي شود در حالي كه Aadi ، Rakul Preet Singh و Srihari نقش اصلي را بازي مي كنند. ماني شارما موسيقي را ساخت. [1] بازيگر سريهاري قبل از اكران فيلم درگذشت. اين فيلم با انتقادات مختلفي از منتقدان روبرو شد و با موفقيت متوسطي در گيشه مواجه شد.
طرح

چندو (آادي) يتيمي است كه به دام ناندو (راكول پريت سينگ) ، دانشجوي دانشگاه مي افتد و تصميم مي گيرد با او ازدواج كند. بعداً ، او دريافت كه ناندو تنها خواهر يك مرد ثروتمند تجاري ، سيذارت (سري هاري) است. يك روز ، چندو مستقيماً با سيدهارت ملاقات مي كند و تمايل خود را براي ازدواج با خواهرش فاش مي كند. سيدهارت شوكه و ناراحت ، چندو را به چالش مي كشد تا خواهرش را عاشق او كند. چاندو چگونه ناندو را وادار مي كند و قلب او را به دست مي آورد؟ و آيا ناندو عشق چاندو را مي پذيرد. كه بقيه داستان را تشكيل مي دهد
قالب

    آادي در نقش چاندو
    راكل پريت سينگ در نقش ناندو
    سري هاري در نقش سيذارت
    M. S. Narayana
    راگو بابو
    ي. كاسي ويسوانات
    جايا پراكاش ردي
    راوي پراكاش به عنوان برادر همسر
    راجا راويندرا به عنوان پليس
    سوهاسيني به عنوان خواهر چندو
    پاويترا لوكش در نقش مادر چاندو
    تانيكلا بهاراني به عنوان پدر سوراج
    آجي به عنوان سوراج
    كريشنا باگاوان دارارماراجو

موسيقي

موسيقي متن فيلم و موسيقي پس زمينه توسط ماني شارما ساخته شده است. موسيقي متن فيلم توسط Junglee Music به بازار عرضه شد. اين موسيقي متن در تاريخ 3 نوامبر 2014 در JRC Function Hall در حيدرآباد رونمايي شد. سوريا به عنوان ميهمان اصلي در اين مراسم حضور داشت در حالي كه رانا داگوبوبي ، نيتيين و آلاري نارش به همراه بازيگران اصلي فيلم و گروه حضور داشتند. [2]

با بازبيني موسيقي متن ، IndiaGlitz نوشت: "آلبوم هاي ماني شارما هميشه انتظارات را افزايش داده است. اين آلبوم نيز از اين قاعده مستثني نيست. با كمك Bhaskarabhatla با تجربه ، آلبومي را ارائه مي دهد كه توانايي سرگرمي بخشهاي مخاطبان توده اي و طبقاتي را دارد. انتخاب خوانندگان صرفه جويي در فضل. ممكن است او به شكل كامل برنگردد اما ثابت مي كند كه حتي در سال 2014 نيز يك سرگرم كننده كامل است. "[3]

تمام آهنگ ها توسط Bhaskarabhatla Ravi Kumar نوشته شده اند.
ليست آهنگ شماره عنوان هنرمند (ها) طول
1. "Rabbaru Banthi" نارندرا ، سودهامي 04:19
2. "Oye Oye Meettapillaku" كارونيا 04:28
3. "Edukondala Venkata" نارندرا ، سراوانا بهارگاوي 04:11
4. "Abbobbo Veedu" Pavan Charan 02:13
5. "Ee Vennela Bommani" Pavan Charan 03:58
6. "Nandu I Love You" هماچاندرا 03:58
7. "Edukondala Venkata Simha" سيمها ، سراوانا بهارگاوي 04:11

فيلم خشن

فيلم برنامه ريز عروسي

۵ بازديد

برنامه ريز عروسي يك فيلم كمدي رمانتيك آمريكايي محصول سال 2001 به كارگرداني آدام شنكمن ، نويسندگي مايكل اليس و پاملا فالك و بازي جنيفر لوپز و متيو مك كاناهي است. اين فيلم داستان موفق ترين تامين كننده عاشقانه و زرق و برق است. او همه ترفندها و قوانين را مي داند ، اما وقتي عاشق مردي جوان مي شود مهمترين قانون را نقض مي كند.

فيلم برنامه ريز عروسي

طرح 

برنامه ريز عروسي جاه طلب سان فرانسيسكو ، ماريو فيوره ، توسط پدرش سالواتوره ، كه مي خواهد آنها ازدواج كنند ، با ماسيمو آشنا مي شود ، اما مري قبول نمي كند. با اميد به ترغيب رئيس خود ، گري ، براي ايجاد شريك زندگي در شركت آنها ، مري استخدام شده است تا برنامه ازدواج عروس وراث Fran Donolly در جامعه با دوست پسر طولاني مدت "ادي" را فراهم كند. هنگامي كه كفش مري در پوشش چاله سوراخ مي شود ، مردي او را از سر يك زباله دان سريع خارج مي كند و او موفق مي شود قبل از غش از او تشكر كند. از خواب بيدار در بيمارستان ، مري با نجات دهنده خود ، متخصص اطفال استيو اديسون ملاقات مي كند. همكار او پني استيو را ترغيب مي كند تا با آنها در يك فيلم در فضاي باز شركت كند ، اما بهانه اي مي كند تا اين دو نفر با هم تنها بمانند. مري و استيو مي رقصند ، اما قبل از بوسه ، باران شديد قطع مي شود. در يك درس رقص با يك مشتري ، مري با فران روبرو مي شود ، او نامزد خود "ادي" را معرفي مي كند ، چيزي غير از استيو. فران آنها را رها مي كند تا با هم برقصند و مري با عصبانيت استيو را سرزنش مي كند كه او را از پشت فران هدايت مي كند. پني مري را متقاعد مي كند كه حرفه او مهمتر از احساسات او و ادامه برنامه ريزي عروسي فران و استيو است و همكار استيو به او اطمينان مي دهد كه ارتباط او با مري فقط به دليل اعصاب قبل از عروسي است. در بازديد از يك مكان عروسي بالقوه در دره ناپا ، ماسيمو ظاهر مي شود و با وحشت ماري ، خود را به عنوان نامزد خود معرفي مي كند. در حالي كه با والدين فران در املاك سوار مي شويد ، آواز خانم دونلي اسب مري را مي ترساند. استيو دوباره مري را نجات مي دهد و او را به خاطر محكوم كردن اقدامات او هنگامي كه وي نيز نامزد بود ، عادت مي دهد. در خانه ، مري پدرش را سرزنش مي كند كه سعي كرده او را با ماسيمو تنظيم كند. سالواتوره فاش مي كند كه ازدواج او با مادرش ، كه مري آن را به عنوان يك رابطه عالي قلمداد مي كند ، تنظيم شده است و تنها ماه ها بعد به يك رابطه عاشقانه تبديل شده و مري را با اختلاف روبرو كرده است. در حالي كه از يك مكان بالقوه ديگر بازديد مي كند ، فران فاش مي كند كه براي يك سفر كاري يك هفته اي در حال رفتن است و مري و استيو را براي ادامه آمادگي ترك مي كند. آنها براي سخنان عصباني خود عذرخواهي مي كنند ، و به زودي دوست مي شوند. آنها با وندي و كيت روبرو مي شوند ، مري فاش مي كند زماني نامزد او بوده است تا اينكه در شب شام تمرين آنها وي را درگير تقلب با وندي ، دوست دختر مخفي دبيرستاني اش گرفت. پس از مستي و تلاش براي بازگشت به آپارتمان خود ، مري از هم جدا مي شود و از اينكه كيت ازدواج كرده و در حالي كه تنها و بدبخت است در انتظار تولد است ابراز تاسف مي كند. استيو موفق مي شود كه مري را به داخل بياورد و وقتي هوشيار مي شود ، او را دلگرم مي كند و اصرار دارد كه كيت احمقي است كه وندي را بيش از او انتخاب مي كند. استيو مي رود ، اما به سرعت برمي گردد و احساسات خود را نسبت به مري اعتراف مي كند. او متاسفانه پاسخ مي دهد كه او بيش از حد به فران احترام مي گذارد تا اجازه دهد هر اتفاقي بين آنها بيفتد ، و استيو را از آنجا مي فرستد.

فران به مري اعتراف مي كند كه مطمئن نيست هنوز عاشق استيو است يا نه. ماري با ناديده گرفتن قلب خودش ، فران را راضي مي كند كه به عروسي ادامه دهد. در يك جشن تولد ، ماسيمو يك پيشنهاد صميمانه به مري پيشنهاد مي كند و او با اكراه قبول مي كند. اين دو زوج براي عروسي هاي يك روز خود آماده مي شوند. مري را كه براي هماهنگي عروسي دونلي از پني خارج مي شود ، براي ازدواج ماسيمو در تالار شهر مي رود. استيو از فران مي پرسد آيا آنها كار درستي انجام مي دهند يا خير ، او اعتراف مي كند كه نمي خواهد ازدواج كند. آنها به عنوان دوست از هم جدا مي شوند ، فران ترك مي كند تا از ماه عسل خود به تنهايي لذت ببرد. پني نقشه هاي ازدواج مري را با استيو فاش مي كند و او براي جلوگيري از او مي شتابد. در تالار شهر ، ماسيمو و مري براي ازدواج آماده مي شوند اما پدرش مراسم را متوقف مي كند ، متوجه مي شود كه عروسي چيزي نيست كه مري مي خواهد. مري ، كه از عشق واقعي دست كشيده است ، اصرار دارد كه زندگي افسانه نيست و ازدواج با ماسيمو كار درستي است ، اما فهميد كه او براي او نيست و مي رود. استيو مي رسد تا سالواتوره و ماسيمو را پيدا كند ، او نشان مي دهد كه نمي تواند در مراسم عروسي پيش برود ، زيرا ماري واقعاً عاشق استيو بود. استيو احساسات خود را به سالواتوره نشان مي دهد ، او به او مي گويد برويد و او را بگيريد. استيو و ماسيمو با اسكوتر ماسيمو سوار پارك مي شوند ، جايي كه فيلم ديگري در فضاي باز در آنجا آغاز مي شود. استيو مري را پيدا مي كند ، از او مي خواهد كه برقصد و آنها بوسه مي شوند.

بازيگران 

جنيفر لوپز در نقش ماري فيوره

متيو مك كاناهي در نقش استيو اديسون

بريجيت ويلسون-سمپراس در نقش فران دونلي

جاستين چمبرز در نقش ماسيمو

جودي گرير در نقش پني نيكلسون

الكس روكو در نقش سالواتور فيوره

جوانا گليسن در نقش خانم دونلي

چارلز كيمبرو در نقش آقاي دونلي

فرد ويلارد در نقش باسيل سنت

موزلي لو مايرز در نقش برت وينبرگ

خليج فرانسيس در نقش دوتي

كوين پولاك در نقش دكتر جان

دوژني كتي ناجيمي در نقش گري

توليد

بازيگران 

بازيگران اصلي كه قرار بود در نقش مري و استيو بازي كنند ، به ترتيب جنيفر لاو هيويت و برندان فريزر بودند. آنها با سارا ميشل گلار و فردي پرينز جونيور جايگزين شدند. هر دو زوج در نهايت به دليل درگيري هاي برنامه ريزي ترك تحصيل كردند ، و لوپز و مك كاناهي را به عنوان ستاره هاي نهايي ترك كردند. [2] مكانها [ويرايش] بسياري از صحنه ها در پارك گلدن گيت ، به ويژه در محل مسابقه موسيقي (بين موزه قديمي دي يونگ و آكادمي علوم قديمي كاليفرنيا) ، باغ چاي ژاپني و كتابخانه و باغ هاي هانتينگتون گرفته شده است. اولين مراسم ازدواج در داخل نمازخانه در دانشگاه استنفورد فيلمبرداري مي شود. [3] پذيرايي [ويرايش] برنامه ريز عروسي در 26 ژانويه 2001 منتشر شد.

[1] گيشه

عروسي برنامه ريز در 2785 سينما اكران شد و در آخر هفته افتتاحيه خود (آخر هفته سوپر باول) 13،510،293 دلار درآمد كسب كرد و در شماره يك باكس آفيس افتتاح شد. آلبوم دوم دانشجويي جنيفر لوپز جي لو در همان هفته به رتبه يك جدول آلبوم هاي بيلبورد 200 رسيد و لوپز را به عنوان اولين و به روزترين كسي دانست كه تاكنون به اين موفقيت دست يافته است. اين فيلم در داخل كشور 60،400،856 دلار فروخت و فروش جهاني آن 94،728،529 دلار بود. [1] پذيرش انتقادي [ويرايش] برنامه ريز عروسي معمولاً نظرات منفي از منتقدين دريافت كرد. براساس 104 بررسي جمع آوري شده توسط Rotten Tomatoes ، اين فيلم داراي امتياز "Rotten" از نظر منتقدان است ، با 16٪ بررسي مثبت و ميانگين امتياز 3.9 / 10. در اين اجماع آمده است:

"اين كمدي رمانتيك به جاي سبك و جذاب بودن ، سنگين و در ساخت آن ساختگي است. همچنين بسيار غير اصيل است." [4] Metacritic براساس اين فيلم امتياز متوسط ​​33 از 100 را به فيلم داد 29 بررسي از منتقدان جريان اصلي. [5]

ليزا شوارتزباوم از مجله Entertainment Weekly با انتقاد از مقايسه فيلم با عروسي بهترين دوست من ، نوشت: "جايي كه جوليا رابرتز دنيا را با آغوش كشيدن خود روشن كرد ، روح لوپز كسي است كه مي ترسد مورد مزاحمت قرار گيرد. و جايي كه روپرت اورت به عنوان يك يار جانبي الهي بود ، مك كناگي به عنوان يك غذاي اصلي كه بيشتر وقت خود را با لبخند زدن مانند يك مهماني مهماني مي گذراند ، معمولي است. " لوپز و مك كوناهي "كاريزماي عظيمي" دارند (با اشاره به كار لوپز در مورد Out of Sight (1998) به عنوان نمونه) "كريسمس عروسي برنامه ريز طلسم جذابيت خود را در يك سفر كاملا طاقت فرسا براي دو ستاره كه شايسته موضوعات بسيار شگفت انگيز هستند.

" [7] نويسنده اي از نيويورك تايمز نوشت كه جذابيت ستاره هاي فيلم همراه با مسخره بودن آنها باعث مي شود "برنامه ريز عروسي بيش از آنچه حقش است بدون درد باشد". رابرت كوهلر برنامه عروسي را اينگونه توصيف كرد: "يك ساقدوش عروس جذاب اما به سختي عروس زيبايي در بين كمدي هاي عاشقانه." [9] مايكل تامسون از بي بي سي نوشت كه: "متأسفانه بعد از اينكه سيم هاي دو سيم در حضور يكديگر سيم كشي نمي شوند و به نظر مي رسد كه همه تنش جنسي كاهش مي يابد. "[10] اين فيلم براي لوپز نامزد دريافت جايزه رازي براي بدترين بازيگر زن شد.