دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۰۳

نقد فيلم جوخه انتحاري | بخش دوم

۴۶ بازديد

اين توطئه - و من اصطلاح را آزادانه به كار مي برم - پس از آنكه روح شيطاني Enchantress كنترل alter ego باستان شناس خود را به دست گرفت و برادر روحيه اش را به همان اندازه Incubus آزاد كرد ، واقعاً آغاز مي شود. (من نام او را از imdb.com آموختم ؛ تا جايي كه به ياد مي آورم ، هرگز در فيلم به آن اشاره اي نشده است.) او بلافاصله در "شهر ميدوي" شروع يك عصبانيت كاملاً بي معني را آغاز كرد ، كه به طور آشكار سازندگان فيلم احساس مي كردند محلي مهم براي معرفي آن است جهان سازي مداوم آنها
بنابراين والر در ابتدا چه كسي را براي مقابله با اين فاجعه مدني مي فرستد؟ پرچم و دوست دختر او افسونگر ، كه به طور موقت فرم انساني خود را از سر گرفت. البته او به سرعت دوباره به موجودي اهريمني تبديل مي شود ، به برادرش مي پيوندد و قصد خود را براي "ساختن دستگاهي براي از بين بردن همه آنها" اعلام مي كند - a.k.a بشريت. (و بله ، براي كساني كه كنجكاو هستند: اين انگيزه اصلي و توطئه آميز شيطاني عملا هيچ نقشي در هر چيزي كه اتفاق مي افتد بازي نمي كند.) همانطور كه بعداً پرچمدار ، خنده دارانه از اين مأموريت مقدماتي اعتراف مي كند: «نيازي به گفتن نيست ، همه چيز ايده بدي بود. " بله فكر مي كني؟ممكن است تصور شود كه فرار كردن لحظه اي قدرتمندترين عضو تيم والر در كل پروژه وي را زير سوال مي برد. اما او نااميد نيست و بقيه اعضاي تيم را براي مقابله با خدايان برادر و خواهر مي فرستد. (در واقع ، ماموريت اوليه آنها نجات يك غيرنظامي ناشناخته از شهر ميدوي است ، و آنها فقط پس از آن تصميم مي گيرند كه به دنبال Enchantress و Incubus بروند. اما به من اعتماد كنيد: آرزو مي كنيد كاش فيلم اين پيچش داستاني خاص را كنار گذاشته بود.)
اختلافات تيم ، همانطور كه چنين تيم هايي ناگزير انجام مي دهند - به ويژه Smith's Deadshot و Kinnaman’s Flag. اما از آنجا كه ما براي هر يك از اين شخصيت ها سرمايه گذاري كمي كرده ايم (باز هم ، مارول تضاد آشكار را ايجاد مي كند) ، اين مشاجره جذاب و روشن كننده نيست ، فقط خسته كننده است: افرادي كه ما به خصوص آنها را نمي شناسيم يا دوست نداريم كه به افراد ديگري كه نمي خواهيم ناخوشايند بگويند به خصوص نمي دانم يا دوست ندارم.
با توجه به دهانه سنگين نمايشگاه و وسط سنگين ، Suicide Squad به طور قابل ملاحظه اي زمان كمي براي هرگونه اقدام واقعي باقي مانده است. جالب تر اينكه ، اين در واقع يك چيز خوب است ، زيرا سكانس هاي اكشن فيلم ارائه مي شود جذاب و غيرتصوري است. بخشي از مشكل در خود شخصيت ها نهفته است. ال ديابلو در واقع تنها عضو گروه است كه جدا از قدرت يا تبحر در استفاده از سلاح ، داراي يك ابرقدرت واقعي است - و به دلايلي كه سرانجام در پس زمينه خسته كننده اي آشكار مي شود ، در ابتدا از استفاده از قدرت خودداري مي كند. به همين ترتيب ، تعداد زيادي از تيراندازي خشن ، برش زدن و چوب زدن بيس بال (ويژه خانم كوين) به سرعت خسته كننده مي شود. اولين مجموعه بزرگ اكشن بزرگ با اين واقعيت كه اين فيلم حتي در معرفي دشمنان -به معناي واقعي كلمه- بدون چهره كه اين جوخه در حال جنگ است ، به خود زحمت نداده است ، تضعيف مي شود. (احتمالاً اين نظارت عمدي است و باعث مي شود آن كم كم بي فايده نباشد.) در واقع ، واقعيت اين است كه تقريباً همه اقدامات فيلم در شب انجام مي شود ، نمي تواند اين تصور را ايجاد كند كه سازندگان فيلم در واقع نمي خواهند ما ببينيم چه اتفاقي مي افتد بر.كه من را به جوكر مي آورد ، با بازي Jared Leto در آنچه به نظر مي رسد يك فوق العاده پرفروش است. پس از نيكلسون و (به ويژه) بعد از هيت لجر ، مشخص نيست كه چرا هر بازيگري مي خواهد در اين نقش قدم بگذارد و آنچه را كه تقريباً مشخص است مقايسه هاي چاپلوسانه اي دعوت كند. اما شايد هنوز از درخشش اسكار ضعيف سال خود در باشگاه خريداران دالاس خيره شده باشد ، لتو به وضوح خود را در انجام وظيفه باور داشت ، و اين نشان مي دهد كه افتخارات تقريباً بي پايان درباره روش بازيگري او. افسوس ، همانطور كه براي سربازان بازيگري كه از جمله كاندوم هاي دست دوم ، مهره هاي مقعدي ، موش زنده و يك خوك مرده از او دريافت مي كردند ، سرگرم كننده بود ، آنچه لتو به عنوان جوكر ارائه مي دهد خالص Ledger-lite است ، دوز سنگيني از شر شرورانه كه هيچ چيز عميق تر يا جذاب تر ندارد. هنگامي كه او عشق به زندگي خود را هارلي كوين توصيف كرد "آتش در كمر من ، خارش در لگن من" او فاصله بين نابوكوف و دانش آموز شاخ 9 شما را به سختي با دوازده ون كلمه طي مي كند.برشمردن معايب تقريباً بي شماري جوخه انتحار آسان خواهد بود: قتل بي معني و بي فايده. مأيوس نااميدانه و تلاش براي ارتباط عاطفي ؛ اوج كاملا احمقانه ، كه تقريباً شبيه پايان هر دو Ghostbusters است با اين تفاوت كه مستقيم پخش مي شود. موسيقي متن كليشه اي سوار ("پسر خوش شانس" ، "همدردي براي شيطان" ، "كارهاي كثيف انجام مي شود Dirt ارزان" ، "راپسودي Bohemian" ، و موارد ديگر). اما اگر من هنوز شما را در كيفيت شگفت انگيز لغزش فيلم متقاعد نكرده ام ، بعيد به نظر مي رسد كه چنين كاري بكنم.
در اواخر فيلم ، آير با يك كامو (نه اولين) توسط شخصيتي از ديگر نقاط آيه DC ، به كمي حق راي دادن متقابل مي پردازد. با اين حال ، اين بار شخصيت با دوز توصيه اي سالم براي طراح مغازه Waller ، و شايد به طور گسترده اي ، براي اسنايدر ، مغز متفكر DC ، به دست ما مي رسد: "شما بايد آن را تعطيل كنيد."
اگر فقط.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.